و مادام چویی به رئیس کاردار هشدار می دهد که اگر یانگوم را ببخشد به سرعت همه قصر متوجه این موضوع می شوند و او نیز به دردسر می افتد البته رئیس کاردار همه چیز را انکار می کند و اعلام می کند یانگوم تنها برای حساسیت کار تحت بازجویی قرار داده اند..
افسر مین جو متوجه می شود که یانگوم به اتاق اسناد محرمانه رفته و حتی اسناد را با خود خارج کرده است او بسیار نگران می شود و به می گوید خیلی خوش شانس بوده است...
یانگ داک نتایج را نیز تقریباً همان آنفولانزا اعلام می کند..
مادام چویی که از آزادی یانگوم عصبانی است پزشک مسئول را می بیند و به او می گوید یانگوم آزاد شده و رئیس کاردار انکار می کند و به او هشدار می دهد در صورتیکه یانگوم به تشخیص نادرست گذشته پی ببرد او نیز در امان نخواهد بود..
خانواده چویی از وزیر دست راست می خواهند به نحوی موضوع را از زیر زبان کاردار مسئول اسناد بیرون بکشد که البته کاردار بدون اعتراف و یا اطلاع مکان را ترک می کند...
از طرفی دیگر افسر مین که داگو و عده ای را جاسوس چویی قرار داده بود از داگو اطلاعات لازم را می گیرید و به آنها هشدار می دهد از این به بعد بیشتر مراقب باشند...
در این میان کاردار مسئول نامه ای مرموز از طرف چویی دریافت می کند...
پزشک مسئول سلامتی شاه نیز از بابت بیماری شاه بسیار نگران است او در گذشته نیز به تشخیص مشکوک بوده و با پزشکان زیادی مشورت کرده بود که البته بی حاصل بود..
یوئلی این موضوع را متوجه می شود و پزشک او را در جریان موضوعی قرار می دهد و یوئلی لیست غذاهایی که بانوی اول نباید استفاده کند را به آشپزخانه ارائه می دهد...
پزشکان با حضور افسر مین در رابطه با بیماری پادشاه جلسه ای ترتیب می دهند ...
شین بی نیز بالاخره یانگوم را مجبور می کند تا به او بگوید چرا بدنبال تشخیص بیماری است و چرا یوئلی با او دشمنی دارد...
شین بی که قصد دارد به یانگوم کمک کند سعی می کند بفهمد یوئلی چه چیزی را پنهان می کند...
یانگوم و شین بی به فکر می افتند به داروخانه سلطنتی مراجعه کنند و لیست داروهای خارج شده را ببینند تا متوجه شوند یوئلی از چه مواد اولیه ای جهت تهیه داروی شاه استفاده می کند.
ماموران افسر مین نقشه ای از چویی بدست می آورند که دارای نقاط مشخص شده است افسر مین به خاطر می آورد که نمونه ای شبیه این نقشه را قبلاً از یک جاسوس ژاپنی نیز گرفته بود و این مسأله او را کنجکاو می کند.
یانگوم متوجه می شود که پزشک اول از بیماری مطلع نیست و مشغول تحقیق است لذا از یانگ داک می خواهد تا هر طور شده قبل از آنکه پزشک مسئول به بیماری واقعی پی ببرد آن را دریابند او علت این رقابت را انتقام مادام هن اعلام می کند..
کاردار مسئول نیز با دریافت آن نامه به پیش وزیر دست راست می آید و موضوع را به او می گوید! وزیر از چویی می پرسد چطور او را وادار به حرف زدن کردی ؟ چویی می گوید او نیز کاملاً بی آلایش برای شاه کار نمی کرده و من اسرارش را می دانستم!
جاسوسان افسر مین وقتی موضوع افشا توسط مسئول کاردار را به او اطلاع می دهند سراسیمه به دنبال یانگوم می گردد ولی اثری از او یافت نمی کند...
بدین ترتیب بانو چویی رئیس کاردارها را مجبور به مجازات یانگوم می کند و او را تهدید می کند قبل از آنکه همه جریان برای قصر افشا شود اینکار را انجام دهد..
رئیس کاردارها که راهی برایش نمی ماند اعلام می کند به علت بیماری پادشاه این موضوع را به ملکه اطلاع می دهد تا او در این باره تصمیم بگیرد...
این موضوع در حضور بانو چویی به ملکه اعلام می شود ملکه به شدت عصبانی می شود از اینکه چطور یانگوم توانسته از اعتماد او سوء استفاده کند و خواستار مجازات او بر طبق قوانین قصر می شود...
و لذا یانگوم مجدداً دستگیر و تحت بازجویی قرار می گیرد
و زمان مجازات او نیمه شب اعلام می شود...
یانگوم در این شرایط بسیار متحیر و با خود تکرار می کند پشیمان نیستم مادام هن ولی من باید حقیقت را آشکار می کردم ...
حال شاه نیز کمی رو به بهبودی می رود
مادام چویی هم افرادی را مامور می کند تا مطمئن شوند یانگوم را نیمه شب برای مجازات خارج می کنند...
نیمه شب فرا می رسد و یانگوم را برای مجازات آماده می کنند
و او را شبانه و مخفیانه از قصر خارج می کنند...
زهر کشنده نیز برای مرگ بی نشان او آماده می شود..
جاسوسان چویی نیز شاهد خروج یانگوم توسط کارداران قصر به قصد مجازات هستند...
یانگوم تا لحظه مرگ پیش می رود
و بانو چویی از این امر مطمئن می شود و از اینکه بالاخره همه چیز تمام شد خوشحال می شوند...
و حتی ادعا می کنند چطور به قصر برگشت در حالیکه باید از ما ممنون می شد که به او اجازه زندگی در تبعیدگاه داده بودیم...
در خلال این جریان بانوی اول توسط کارداران فراخوانی و برای بررسی بازداشت می شود علت این بازداشت بد شدن ناگهانی حال پادشاه عنوان می شود..
پزشک مسئول سلامتی که هیچ راهی نمی بیند مگر آنکه تقصیر ها را بر گردن مادام چویی بیاندازد سعی می کند او را مقصر بداند و اعلام می کند او مواد غذایی نایابی را از مینگ به چوسان آورده که او آنها را بررسی نکرده است و مادام چویی را درگیر بیماری شاه می کند!
و حتی سابقه قبلی بانوان را نیز به میان می کشد بر اساس سابقه قبلی ، بانوی اول نیز به همان شکل (بانو هن) دستگیر می شود...
مادام چویی بسیار عصبانی می شود و فریاد می زند او فکر می کند ما هم بانو هن هستیم که با این حیله دوباره او به دام بیافتیم... مادام چویی از طرفی نمی تواند موضوع گذشته را برملا کند و از طرفی نمی تواند شاهد ماجرا باشد...
بانوان و خصوصاً شین بی که متوجه عدم حضور یانگوم می شوند در پی او می گردند...
یانگوم که اینبار نیز جان سالم بدر برده بود در صبح روز بعدی در مکانی دیگر از کیسه خارج و آزاد می شود و ناگهان ملکه را در برابر خود می بیند که به او می گوید بنشین!
ملکه به یانگوم می گوید :" تو از اعتماد من سوء استفاده کردی و این مسأله ای نیست که کسی بخشیده شود و هم اینک طبق قانون قصر خارج شده ای و خود را مرده فرض کن! ولی علتی که مرگ تو را به تعویق انداختم این است که باور داری تشخیص بیماری پادشاه اشتباه است این موضوع را ثابت کن و خود را زنده کن!"
کیومیونگ غذایی تحیه کرده بود و برای اتمام حجت با افسر مین او را به منزل خود دعوت کرد و به افسر مین گفت : که من دیگر عشقی در زهنم نسبت به تو ندارم و .... من نمی دونم چه جوری بگم مگه این سانسور داشت ...