تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

خلاصه قسمت 41 سریال جواهری در قصر!

.. بانو چویی که در ابتدا از درمان توسط یانگوم خودداری می کند ولی با وجودیکه گیومیونگ یانگوم را از درمان بانو چویی نفی می کند مادام چویی در نهایت تصمیم می گیرد که یانگوم او را مداوا کند!

یانگوم ، بانوچویی را مداوا می کند


او به گیومیونگ می گوید چرا زمانیکه کاری نکردم از یانگوم بترسم! و حتی یانگوم را با گفتن حرف هایی در مورد بانو هن تحریک می کند بطوریکه شاید یانگوم لحظه ای قصد می کند او را با طب سوزنی به هلاکت برساند

لحظه ای یانگوم فکر انتقام به سرش می زند


ولی هرگز چنین نمی کند! و از بانو هن می خواهد تا او را هدایت کند بطوریکه بتواند از راهی صحیح انتقام بگیرد...

و سرانجام یانگوم پزشکی را ابزاری برای انتقام قرار نمی دهد


وزیر اوگیومو که از دست افسر مین جانگ هو بسیار عصبانی بود او را متهم به ترک وظیفه خود ، فقط برای نجات جان یک پزشک بانو نمود و گزارشی بر علیه وی تقدیم شاه می کند...

استیضاح افسر مین جانگ هو

گزارشی در مورد شهر طاعون زده


به طوری که افسر مین جو بر کنار می شود!
با این وجود مردم افسر مین جو را دوره می کنند و به او می گویند که پس از آن بیماری آذوقه ای برای خوردن ندارند! ولی متوجه می شوند که افسر مین بر کنار شده و نمی تواند دستوری صادر کند... ولی افسر مین به مردم قول می دهد تا رئیس افسران منطقه را ملاقات کند..

مردم افسر مین را احاطه می کنند


وزیر چپ ، گزارشی دقیق از عملکرد مین جو به شاه تقدیم می کند و شاه که متوجه ماجرا می شود افسر مین جو را دوباره به کار خود بر می گرداند و حتی به خواستار ارتقای درجه وی می شود...

شاه مین جو را دوباره منصوب می کند


و سرپرست پزشکان بانو ، از یانگوم می خواهد علت سرپیچی از دستورات را بگوید ولی یوئلی سخت ادعا می کند که فرمان را به یانگوم درست ابلاغ کرده است..
جودونگ که دستور یوئلی مبتنی بر رفتن از شهر را شنیده بود با اصرار شین بی ، موضوع را به رئیش پزشکان اطلاع می دهد ولی پزشکان تصور می کنند که یانگوم از آن ها خواسته تا چنین بگویند...
در نهایت سرپرست پزشکان با اشاره به این نکته که قبل از آمدن یانگوم این دردسرها وجود نداشته او را به دفتر خدمات شهری می فرستد!

یانگوم قصد عزیمت به دفتر خدمات شهری را دارد


یانگوم در نیمه راه افسر مین جو را می بیند.. افسر مین جو با شنیدن ماجرا از یانگوم می خواهد که از رفتن منصرف شود و همراه وی برود...

یانگوم در نیمه راه مین جو را می بیند


افسر مین جو ، یانگوم را به پیش سرپرست پزشکان می برود و به سرپرست پزشکان اعلام می کند که لازم نیست یانگوم را به خدمات شهری بفرستد...

افسر مین به سرپرست پزشکان دستور می دهد!


سرپرست پزشکان به مین جو اعلام می کند که این امر در حیطه مسئولیت های او است و وی حق دخالت ندارد... ولی دکتر شین اعلام می کند که افسر مین جو ارتقای درجه گرفته و اکنون صاحب منصب دوم داروخانه است!

سرپرست پزشکان تعچب می کند


با وجودیکه یوئلی در کار خود موفق نمی شود بانو چویی پاداش شرط شده یوئلی را به او می دهد و از او می خواهد تا در ازای این پاداش در خدمت او باشد..

مادام چویی ، پاداش یوئلی را می دهد!


در همین موقع ، داگو و همسرش به یانگوم خبر می دهند که یونسنگ حامله است...

خبر حاملگی یونسنگ به یانگوم می رسد


زمانیکه بانوان دربار می شنوند که یونسنگ فرزند شاه را همراه دارد ، برای عذرخواهی به خاطر کم محلی های خود به پیش او می روند و رفتار همه با او متفاوت می شود!

بانوان پزشک از یونسگ عذرخواهی می کنند


یانگرو با هدایایی نزد یونسنگ می آید و از او خواهش می کند که بانوی ملازم او شود ولی یونسنگ به او اطلاع می دهد که بانوی ملازم را انتخاب کرده ام و او بانو مین است!

یانگرو هدایایی به یونسنگ تقدیم می کند


با توجه به افزایش درجه بانو یونسنگ ، بانوی اول موظف می شود تا برای او غذا تهیه کند و یونسنگ نیز که هنوز کینه گیومیونگ را در دل داشت ، از غذای او بار ها شکایت می کند و او را مجبور می کند بارها غذا را تغییر دهد!

بانوی اول برای یونسنگ غذا می پزد


بدین ترتیب ملکه دستور می دهد تا برای یونسنگ که فرزند شاه را در شکم دارد جشن ویژه ای برگزار شود...

جشنی برای یونسنگ


و بانوی اول و بانو چویی مجبور می شوند تا مراسم احترام و تشکر را نسبت به او به جای آورند... یونسنگ به آنها می گوید جداً که نمی توان به آینده مطمئن بود! تا دیروز چه کسی فکر می کرد بانوچویی به من تبریک بگوید! اگر بانو یونگ اینجا بود حسابی لذت می برد!

بانوان چویی در مراسم احترام و تقدیر از یونسنگ


خاندان چویی که موقیعت خود را بسیار متزلزل می بینند از اینکه مبادا یونسنگ فرزند پسری بدنیا بیاورد شدیداً هراس زده اند بطوریکه اینبار به جای یانگوم در پی نقشه ای برای یونسگ هستند!
یونسنگ از یانگوم می خواهد تا پزشک شخصی وی شود ولی پزشکان تصمیم می گیرد یو ئلی این کار را انجام دهد!
در این وضعیت یوئلی به یانگوم می گوید که اشتباه کرده و بسیار احمق بوده که با او مبارزه کرده و لطفاً دیگر او را تحریک نکند...

یوئلی می گوید اشتباه کردم


بانو چویی که منتظر چنین فرصتی بود از یوئلی می خواهد به نحوی بچه یونسنگ را نابود کند...

درخواست بانو چویی از یوئلی برای نابودی بچه شاه


یوئلی که در نبض بانو یونسنگ احساس فشارخون بالا را مشاهده می کند بر خلاف معمول داروی نامناسبی که برای کم خونی است و سبب شدت بیماری می شود به او تجویز می کند تا بچه او سقط شود..
بانو مین از یانگوم می خواهد تا یواشکی سری به بانو یونسنگ بزند زیرا بانو یونسنگ وقتی یوئلی را می بیند با وجود تلاش یوئلی بی تابی می کند... یانگوم نیز این درخواست را می پذیرد...
ولی متوجه علائمی مشکوک می شود و هنگامیکه نبض او را معاینه می کند متوجه فشار خون بالای یونسنگ می شود...

یانگوم به فشار خون بالای یونسنگ پی می برد


او برای اطمینان یکبار دیگر علایم کامل فشار خون بالا و پایین را از استاد شین می پرسد...

یانگوم علایم فشار خون را از استاد شین می پرسد


و جان یونسنگ و فرزندش را سخت در خطر می بیند...

یانگوم جان یونسنگ و فرزند شاه را سخت در خطر می بیند

نظرات 1 + ارسال نظر
هستی دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 12:45 ق.ظ

جالبه :

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد