تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

قسمت 31 امپراطور دریا

یون به گونگ (که اعصابش خرابه) گزارش وضیت آب و هوا را میده و میگه ما به زودی از آبهای دچانگ رد میشیم و به آبهای ساندانگ وارد می شیم  که گونگ بوک میگه عبور از این آبها وقت ما را نمی گیره و لی با این جزیره هایی که توی این آبها هست موقعیت خوبی نصیب دزدها شده و باید مراقب باشید

گونگ بوک با قیافه ای خیلی رسمی و جدی و سربه ریز  پیش جانگهوا میره و میگه ما به زودی از این آبهای ناهموار خارج می شیم و در بندر چانگهی برای آب و تدارکات توقف می کنیم  و 5 روز دیگه به پایتخت می رسیم

جانگهوا : این معامله خیلی برای من مهمه . من هرگز جرات نمی کردم بدون کمک شما از مسیر آبی برم . وقتی این سفر تمام بشه من کاملاً این محبت شما را جبران می کنم (در تمام این مدت گونگ بوک سربه زیر و نگاهی به جانگهوا نمی کنه)

گونگ بوک : من محافظت از کشتی شما را به خاطر محافظت از شما در برابر دزدان دریایی و برقراری امنیت در میسر آبی بود . من احتیاج به جبران ندارم

 

جانگهوا : کاپیتان جانگ  امکان نداره که راحتر به من نگاه کنی و شما الان باید احساساتون را کنترل کنید .اگه شما با من احساس راحتی نمی کنید من نمی تون در آینده با شما کار کنم

 

گونگ بوک : لطفاً بهم بگین چطور می تونم احساسم را کنترل کنم . چطور می تونم فراموش کنم . من نمی تونم این کار را بکنم . من چه فرضی برای انجام این کار باید داشته باشم و بهم گفتی که تمام خاطرات با تو را از ذهنم پاک کنم .چطور می تونم این کار را بکنم  خاطراتی که هنوز در قلب من زندست چطور می تونم اینها را فراموش کنم .من نمی فهمم  چرا  گفتی سرنوشتی ما که اینهمه ما را بهم نزدیک میکنه به پایان رسیده .بهم بگو که من چطور می تون خودم را کنترل کنم

 

جانگهوا : وقتی زمان بگذر  فراموش می کنی .من فراموش کردم مطمئنم که تو هم می تونی

و دل گونگ بوک اینطور می شکنه

یوم مون آخرین توصیه ها را به رییس جانگ و جونگ دال میگه و میگه من به ساحل سادنگ میریم و کمین می گیرم شما باید اول با تیرهای آتشی اونها به سمت ساحل بکشونید . نباید با عجله به اونها حمله کنید و تا زمان جزر و مد صبر کنید .و با جونگ دال به ساحل میرند و رییس جانگ و افرادش در کشتی میموند

بانو جمی به نیو چانگ میگه یوم مون کار گونگ را تمام میکنه ولی گروه جانگهوا میمونه که باید وقتی می تونستیم شرش را کم میکردیم (بانو جمی بیمه شدن جانگهوا در این حمله را می دونه)

شرح کامل حمله به گونگ بوک(شبیخون) :

شب میشه و کشتیها به راه خودشون ادامه می دهند و شرایط آرام اونجا گونگ بوک را به شک وامیدار چون اونجا نزدیک جزیره جینوله(مرکز فرماندهی دزدان)  و اغلب کشتیها اونجا خفت می شند . گونگ بوک  دستور آماده باش میده و یک گروه را به ساحل میفرسته

رییس جانگ و افرادش در حال بررسی جزر و مد هستند که هنوز جزر ومد شروع نشده

هاجین هم پیش گونگ بوک میاید و میگه ما ساحل را گشتیم و لی اثری از دزدها ندیدیم . که یون میگه مثل اینکه همه چیز روبه راه

ولی  چهره گونگ بوک و دلش چیز دیگه ای میگه

سر انجام  زمان جزر آب میرسه و رییس جانگ دستور حمله را میده

گونگ بوک در مورد بی خطر بودن این سفر میگه که هاجین خبر میاره که بهشون حمله شده

 

کشتی گونگ با تیرهای آتشی مورد حمله واقعه میشه(همون حمله ای که خودش در نظر داشت و آموزش داد به سر خودش اومد) و تلافات بالا میره گونگ بوک دستپاچه میشه

گونگ بوک میگه که کشتی را برگردونید و یون میگه که آب پایین رفته و امکانش نیست (احتمال به گل نشستن وجود داره) و گونگ بوک میگه به سمت ساحل میریم (یعنی جایی که یوم مون انتظار می کشه و حساب همه چیز را کرده

رییس جانگ خبر آماده باش را به یوم مون میده . یوم مون هم دوباره ماموریت بک ینگ را بهش یاد آوری میکنه

افراد گونگ بوک به ساحل میاند و یوم مون هم آماده میشه و دستور حمله را میده (این تیریپ یوم مون برای گونگ بوک شناخته شده است )

افراد یوم مون با تیر کمان به استقبالشون میرند و حمله شروع میشه

و دوباره این دو رفیق قدیمی به هم می رسند. گونگ بوک یوم مون را می شناسه

جانگهوا هم به عرشه کشتی میاید و مبارزه را می بینه

 

یوم مون جانگهوا را میبینه و  یک لحظه حواسش میره اونجا و مبارزه را فراموش میکنه و گونگ بوک هم متوجه این مسئله میشه

                                

           

گونگ هم که متوجه همه چیز شده روپوش صورت یوم مون را با یک ضربه برمی داره و اتفاقی که نباید می افتاد ، افتاد و جانگهوا هم یوم مون را می بینه و دست یوم مون برای جانگهوا رو میشه

دوباره مبارزه شروع میشه و دوباره گونگ بوک یک ضربه با پا به یوم مون میزنه

    

بک ینگ هم خودشو به جانگهوا میرسونه و می خواد آروم و بی سر و صدا اون را از اونجا ببره  که محافظ جانگهوا میرسه و از اونجا که توانایی مقابل با او را نداره کار خاصی انجام نمی ده فقط تعداد بالای نفراتشون باعث میشه که بک ینگ جیم بزنه

رییس موچانگ جلوی گونگ بوک را میگیره و میگه اگه اینطور ادامه بدیم کشته میشیم باید عقب نشینی کنیم و گونگ بک که خیلی کینه ای شده با اصرار رییس موچانگ قبول می کنه .در حالی که درو شدن یک به یک افرادش توسط یوم مون را می بینه

نظرات 1 + ارسال نظر
m جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:49 ب.ظ

عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد