تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

خلاصه قسمت سی و دوم سریال امپراتور دریا

 
یوم مون هنوز مست پیروزیه که ضد حال بهش میخوره که گونگ نیستش

گونگ خوشحا ل میاد و سر ضرب بهش خبر میدن که ارباب رو بردن...


اونا هم بی خبرتر میان جزیره

که به یوم مون میگن که گونگ بوک مهربون ارباب یی رو برده گردش



اون دونفری هم که به خاطر چند تا بانوی محترم سرپست نبودن و گونگ تونست به راحتی وارد جزیره بشه رو یوم مون انی میکشه


چیریانگ هم به خاطر نبود باباییش اشک میریزه گلوله گلوله ولی گونگ دلداریش میده که من میارمش


خبر به نایب السلطنه هم میرسه که ارباب سول رودزدیدن


یوم مون هم طبق معمول کنار دریا ایستاده و به دریا خیره شده که جونگ دال یه تیکه باحل میندازه میگه این کار دیگه ای بلد نیست جز کنار دریا وایسادین ، میخواد دریا هم جانگهوا رو بهش بده هم اربا ب رو؟!!!!


بعد هم از دست سرپرست جانگ یه کتک حسابی میخوره که پای ان بانوهای محترمه رو به این جزیره باز کرده


و توی روحیه بچه اثر میذاره و میره پناهنده بانو جمی میشه و قضیه دزدی ارباب ها رو هم میگه بانو جمی هم که ترش میکنه میگه باید از شر ارباب یی خلاص شیم و گرنه اسم مارو بیاره بدبختیم



فرمانده بهش میگه بانو تورو قبول کرده ولی فعلا برگرد تا خبرت کنیم


ارباب یی با نایب السلطنه دیدار میکنه و میگه چرا دزدی میکنی؟اونم میگه دریا مال کسی نیست من یه قسمت کوچکش رو برداشتم!!!


گونگ میره به جزیره و یوم مون اجازه میده با ارباب سول حرف بزنه و توافق میکنن 5روز بعد همدیگر رو ببینن و جنس ها رو عوض کنن!!



بانو جمی هم که میخواد از شر ارباب یی راحت شه افرادش رو میفرسته که پیداش کنن


و هیچ راهی نیست جز اینکه فرمانده وارد گروه گونگ بوک بشه اونم به صورت ناشناس



بانو جمی که میبینه فرصت خوبه یوم مون رو گیر میاره و میگه بایه تیر هم از شر گونگ خلاص شو هم اربابش!!اونم میگه من مردم ، مرد سر حرفشه و بانو جمی میگه به این ا میدی نیست

این دوتا رو میگیرن که راپورت ابریشم های بانو جمی رو بگیرن و سونگ هم همه چیو میگه و وزیر مالیات میره به خونه بانو جمی(خودش هم که رفته مهمونی) و همه زندگیشو زیرو رو میکنن ولی چیزی پیدا نمیکنن



بانو که میفهمه میره پیش فرماندار میگه اخه تو چکاره ای این وسط؟

جالبه که اینقدر فرماندار مترسکه که نمیدونه چه خبره!!


این توطئه ها و ادم فروشی ها زیر سر جانگهوا هست کلی کیف میکنه وقتی بهش میگن خونه طرف رو گشتن


و به عنوان شاهد ماجرا دفتر حسابداری بانو جمی رو نشون وزیر مالیات میده وبانو جمی یه جریمه سنگین بهش بسته میشه


هر دو گروه حرکت میکنن و شب همدیگرو میبینن



هر دو ارباب بین دوکشتی رد میشن که سرپرست جانگ از قبل به جونگ دال سفارش کرده ارباب سول رو باتیر بزنه و اونم همین کارو میکنه


و ارباب سول بدبخت میفته تو رختخواب


جونگ دال از گلی که کاشته خوشحال وشاد و شنگول که طبق معمول یوم مون میاد گوش مالی اش بده که




جانگ میگه بی خیال قولت شو اون دشمن ماست(به قول سوباسا تو پ دوست ماست)


و بانو جمی هم که از دادن جریمه زورش میاد میگه گونگ بوک رو به خاطر اینکه ارباب یی رو تحویل نداد و نایب السلطنه رو واسه ا ینکه ازش حمایت کرد به دربار لو میدم....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد