ملاقات سانگوک با داینونگ در اتاق خواب
پیچ خوردن اوایل حرفهای سامبو به بوکتایی که شک نکنید اخرش هم درست ترجمه کردن اصلاْ کسی نفهمید که اونجا هم دیالوک عوض شده . و اگر نه چرا سانگوک بره توی اتاق ندیمه زنش مگر کار داری اونجا :
بوکتایی هم موفقیت نقشه و ناراحتی خودشو به سامبو میگه و سامبو که فکر میکنه سانگوک هم مثل خودشوه میگه تو به این چیزها کار نداشته باش بزار سانگوک یک شب راحت باشه چون می گیون هم چیزی نگفته و از خاطرات خودش در این شبها میگه .باز چشم زنشو دور دیده
زن سامبو هم به می گیون میگه دستی دستی می خواهی خودنو بدبخت کنی این چه کاریه که می گیون خیلی خونسرد میگه من خودم خواستم اونها خیلی همدیگه را دوست دارند .سانگوک فرمانداره و میتونه با هر خدمتکاری خواست بخوابه
حذف بعضی از صحبتها بین داینونگ و می گیون :
صبح داینونگ از اتاق میاید بیرون و می گیون در مورد نتیجه کار میپرسه که داینونگ میگه اون نه حرفی زد و نه کاری کرد فقط غصه میخورد .اون به من علاقه منده ولی نمیتونه به شما هم خیانت کنه و همین مسئله است که اون سرش گیر کرده بهترین راه اینه که من از اینجا برم و به عنوان ندیمه یکجای دیگه کار کنم که می گیون میگه ما تو را هنوز همون مدیر سونگ بانگ میدونیم و اگه از اینجا بری باعث ناراحتی سانگوک میشی بهتره همینجا بمونی
ناراحتی سانگوک از اتفاق دیشب و ورود می گیون به اتاق که سانگوک روش نمیشه تو روی می گیون نگاه کنه و می گیون از دل سانگوک در میاره و میگه من ناراحت نیستم
احوال پرسی بوکتایی از چورای
و در اتاق خواب که بچه شون نمیزاره کار ادامه پیدا کنه
ورود بوکتایی به قهوه خونه مادر سانگوک برای دادن خبر استعفا
دعا کردن می گیون برای شوهرش در حضور بودای بزرگ در معبد که ابتدای آهنگ سکانس می گیون گذاشته شد
دستت درد نکنه
واقعا خوشحالم که یه نفر پیدا شد که قصد فروش سی دی و منفعت خود ندارد و بدون غرض به همه لطف می کند.
خلاصه دمت گرم
خیلی جالب است عالیه دستت درد نکنه
سلام چه خوبه که خلاصه سریال رو نشون میدی. من جواهری در قصرو هم از این سایت میدیدم. خلاصه قسمت های قبلتر رو کجا گذاشتی؟ چون من از قسمتای ۳۰ دیدم؟؟؟
خیلی عالیه .همه چیزو داره حتی حذفیات.