تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

خلاصه قسمت چهل و نهم سریال تاجر پوسان

توی زندان اشنا ها هم دیگر رو میبینن ،دانگ از بین میله ها عشقشو میبینه

باباش واسه سان توضیح میده که چی شده سرو کارشون به اینجا کشیده

دادگاه اونا هم تشکیل میشه و فعلا اتفاق خاصی نمیفته

جریان پیش شاه میکشه،و قضیه بیخ پیدا میکنه

وزیره با دوتا همدست خشکلش حرف میزنه و اونا رو دعوا

میکنه  که یه چاله موشی پیدا کنن تا در اینده که لازم بشه برن توش قایم شن

یه بار دیگه دادگاه برای سان تشکیل میشه واین بار قاضی همون لردی هست که از قبل اونو میشناسه

نوکرای سان ازش خبر میگیرن











یه روز سربازها میریزن خونه رقیب سان و هرچی هست رو زیر و رو میکنن بلکه مدرکی چیزی پیدا کنن

بالاخره سان ازاد میشه و همراه اون جی اف گراامی هم با خانواده و عیال اززندان میان بیرون

اخرش زن سان یه لبخندی میزنه

سان مجددا فرماندار میشه ...

یه شب چند نفر به بابای دانگ حمله میکنن و از شانس خوبش محافظش سر م یرسه

و نجاتش میده


سان وقتی این خبر رو میشنوه ،براش دکتر میبره

بعد هم دوتاکبوتر تو حیاط خونه با هم حرف میزنن

بابای دختره وصیت میکنه که دختره اونجا رو ترک کنه


قسمت چهل ونهم سریال تاجر پوسان به زبانی دیگر

 

 

رییس هوانگ به سانکوک در مورد دادگاه تجدید نظر میگه و سانکوک که خیلی خوشحال شده .

 

مانسانگیها در مورد عفو سانکو حرف میزند که دوکوان میگه تا وزیر پارک هست احتمالش ضعیفه

دادگاه به ریاست نخست وزیر (دوست سانگوک) تشکیل میشه و سونگ بانگیهای سابق از خودشون دفاع می کنند

رییس جانگ خبر را به چی سو میده و میگه اگه کاری نکنیم ممکنه بخشیده بشن .که بلند میکند میرن خونه وزیر پارک که می فهمند وزیر پارک جلسه داره

در جلسه هم فقط وزیر پارکه که ساز مخالف میزنه  و مرغش یک پا داره

در جلسه با شاه هم با نخست وزیر سر این مسئله بحثش میشه و میگه سانگوک و مانسانگ خیانت کارن که شاه میگه سانگوک هم به دادگاه تجدید نظر ببرین و دوباره بازجویی بشه اون حیف اعدام شه

شب وزیر پارک خونه اش میره که چی سو تا الان منتظرش بوده و دوباره رشوه میده و میگه علاوه بر سانگوک داینونگ و ارباب پارک هم نباید آزاد شن که وزیر پارک میگه من دیگه نمیتونم کاری بکنم برید پی کارتون

رییس جانگ هم مغز متفکر سونگبانگ شده . میگه باید وزیر پارکو تهدید کنیم

و دوباره بلند میکند میرند پیش  وزیر پارک و دفتری که تمام روشوهایی که به وزیر پارک داده شده را نشون میدن و میگند اگه کمک نکنه دفتر میره پیش نخست وزیر

افسر جانگ هم میرنه پیش مانسانگیها و میگه نخست وزیر پی گیر آزادی سانگوکه

به دستور وزیر پارک سربازها به مقرر سونگبانگ میرند و اونجا بازرسی می کنند

رییس جانگ خبر میاره که کار از طرف وزیر پارک بوده و اون دفتر را میخواسته چی سو هم میگه جواب موشک را با موشک بدین

رییس جانگ هم دفتر میده به یکی از مدیران شرکت که ببره بده به بخش بازرس  پیش افسر جانگ

افسر جانگ هم دفتر را میبره قصر تا بده به نخست وزیر که توی راه وزیر پارک دفتر را میبینه و به نظرش آشنا میاید

افسر جانگ دفتر را به نخست وزیر میده و میگه با این دفتر کار وزیر پارک تمامه

دفتر به شاه هم نشون داده میشه و دستور بازداشت وزیر پارک صادر میشه

در جلسه محاکمه هم وزیر پارک فرا فکنی میکنه و میگه اینها توطئه بر ضد من بوده و کارهاشو توجیه میکنه که شاه میگه ما توی دربار رشوه خور نمیخوایم و دستور برکناریشو میده

با کنار رفت وزیر پارک عامل مخالف ، نخست وزیر تقاضای آزادی سانکوک و ارباب پارکو به شاه میده و شاه هم موافقت میکنه و میگه مقام سانکوکو بهش برگردونید

 

سانکوک از زندان آزاد میشه که افسر جانگ میگه رفیقای سونگ بانگیت هم آزاد شدن

دم در هم سانگوک ارباب پارک و داینونگ را میبینه و بهشون میگه درها مانسانگ به روتون بازه که ارباب پارک که میبینه سانگوک و داینونگ دیدشون روی هم قفل شده میگه ما میریم دنبال کار خودم ببنیم میشه شرکتو پس بگیریم

جناح مخالف هم در مورد این شکست و آینده تصمیم می گیرند

می گیون هم میره سانگوک و ابراز خوشحال میکنه و سانگوک هم از کارهای می گیون در مورد داینونگ تشکر میکنه که ننداختش بیرون می گیون هم میگه من به تو اعتماد داشتم و میدونستم که بی گناهی و میایی بیرون و بالاخره خنده روی لب این زوج میاید

سونگ بانگیهای سابق در مورد آینده میگند که چند تا از مدیران ارشد سونگ بانگ که از دست چی سو به ستوه اومدن میاند پیش ارباب پارک تقاضای بخشش می کنند و به اون ملحق میشند

خبر خیانت به چی سو میرسه و فشارش میره بالا

خبر دست به کار شدن ارباب پارک و داینونک برای پس گرفتن سونگ بانگ به سانکوک میرسه و سانگوک هم استقبال میکنه و میگه من هستمتون

سانگوک به تای چیون میره و گزارش کارها حاصل از بهبودی امور داره که سانگوک طرح ساخت یک کارگاه برای زدن معدن را به افرادش میده و میگه برین بسازین کارگاه را

کار ساخت گارگاه برای معدن شروع میشه و مسئول کارگرها هم همون طرفی که میخواست سامبو را بزنه و وقتی سامبو را میبنه میگه خوب گیرت اوردم الان میرم جریانو به فرماندار میگم تا باباتو در بیاره و التماسهای سامبو فایده نداره

ارباب پارک هم تصمیم میگیره بره به ملاقات چی سو که رییس جانگ بدون اطلاع چی سو چند تا آدمکش اجیر میکنه تا ارباب پارکو بکشند که کتف ارباب پارک هم زخمی بر میداره که جین هان میاید کمک و ارباب را نجات میده

ارباب پارکو میبرند مقرر مانسانگ و براش طبیب میارند و کار داینونگ فقط گریه میشه

خبر به سانگوک میرسه و سانگوک هم دستور مراقبت کامل از اونها را میده

رییس چانگ پیش چی سو میره و میگه من کار ارباب پارکو ساختم که چی سو جامدادی را میزنه توی سرش رییس جانگ و میگه مگه من مرده بودم که بهم نکفتی من ارباب پارک نیستم برو بیرون

رییس جانگ میگه بیا بشکنه دستم که نمک نداره

سانکوک هم به بالین ارباب پارک میره که ارباب پارک بهوش میاید و به داینونگ میگه تو باید قوی باشی از این به بعد تو رییس شرکت سونگ بانگی و من خیالم راحته که سانگوک مراقب توه

سانکوک هم به داینونگ تبریک میگه و میگه  پدرت به توانایی تو در تجارت اطمینان داره و دیگه نمیخواد مثل گذشته کار کنه برای همین مسئولیت کار را به تو داده تا طبق اصول خودت شرکتو اداره کنی

در این راستا بین مدیران مخالف چی سو جلسه تشکیل میشه و همه ریاست داینونگ را قبول می کنند

در اوجو هم سونتاک و دواکوان در حال بررسی حواله ها هستند که باید پرداخت بشند که چند از حواله جعلی چی سو که از طرف مانسانگ داده بود بین حواله ها پیدا میشه

دوکوان حواله ها را به سانکوک نشون میده و میگه ما همچین حواله های را صادر نکردیم که در همین حال سونتاک خبر میره که این حواله ها جعلی هستند و چی سو این کارو کرده

 

و شمارش برای نابودی چی سو شروع میشه

 

قسمت آخر :

جیونگ چی سو به آخر خط رسیدی

 

 

نظرات 10 + ارسال نظر
نورالدین یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 06:06 ب.ظ

با سلام و آرزوی سلامتی
ابتدا بسیار سپاسگزار برای زحمات و خلق لحظه های سالم و شیرین.
آخرش چرا کم کاری در ارائه تصاویر داشتی؟
در نهایت سپاس

شیدا یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:28 ب.ظ

دیگه مشتری همیشگی تون شدم.کارتون ۲۰
مرسی بای

کیانا یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:01 ب.ظ

بابا ایول دستت درد نکنه
کارت حرف نداشت

سیمین دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:35 ق.ظ

سلام و خسته نباشین
واقعا کارتون بیسته
راستی با این که فردا قسمت 49 از تی وی پخش می شه اما تی وی اعلام کرده که فردا قسمت آخره
لابد برای این که از سه شنبه برنامه های ماه رمضان رو می خوان پخش کنن تمام دو قسمت باقی مونده رو با یه سانسور ناقابل به هم می یارن
من منتظرم قسمت 50 رو از وبلاگ قشنگ شما ببینم
تی وی با این سیاست ها جای اعتمادی نسبت به خودش برای کسی باقی نذاشته جز جیگر بگیرن

























یک دوست دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:41 ق.ظ

سلام.دوست من فردا آخرین قسمت هست ومثل اینکه دوتا قسمت آخری رایکی کردند.موفق باشید.

s.kh دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:08 ق.ظ

خیلی عالی بود فقط اگر همراه مطالب عکس هم می بود خیلی بهتر می شد. متشکرم.

Alireza پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:52 ب.ظ

salam,10 daghighe akhare ghesmate akhar ro ke Sangok pir shode va sare khake pedareshe ro TV hazf karde!!llotfan dar morede un ghesmat hazf shode benevisid,kheili mamnun

بهرام شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:07 ب.ظ

ما که نفهمیدیم اخرش چی شد چرا قسمت اخر رو نمی گزارید

حسین چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:15 ب.ظ http://hbps.blogfa.com

خیلی عالیه .
دستتون درد نکنه.کامله.

حسین از نیو یورک برادوی.

مجید چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:19 ق.ظ

چرا هیچکس از قسمت آخر ننوشته من فقط اونو ندیدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد