خلاصه قسمت نهم سریال سرزمین بادها
ادامه خلاصه را در ادامه مطلب مشاهده نمائید
تو قسمت قبل دیدید که دوجین با موهیول برای کشتن سفیر ژین به گوگوریو اومدند و یون هم مسئول بردن شربت برای پادشاه شد و اکنون ادامه ی ماجرا
موهیول میره نزدیک شاه یوریو میخواد شمشیرش رو پرتاب کنه که ...
دوجین سر میرسه و نمیذاره اینکارو بکنه
و دوجین موهیول رو میبره پیش بقیه وبه افرادش میگه موهیول باید از
مامورین کنار گذاشته بشه چون از دستورات من سرپیچی کرده و به مارو میگه از
خودش ماجرا رو بپرس و من به خاطر قصد شخصی ماموریت رو به خطر نمی اندازم
دوجین هم به مارو میگه می خواد شاه یوری رو بکشه و این تو برنامه های ما
نیست و موهیول هم میگه دیگه تکرار نمیشه و دوجین هم قبول میکنه
هائه اپ هم برای یوری خبر می اره که وساجا که مسئول سایه های سیاه است به ادوگاه سایه های سیاه رفته و حتما برنامه هایی داره که یوری میگه برای من مهم نیست و من باید از سفیر زین پذیرایی کنم
گویو می اد و به دخترهایی که تازه به قصر اومدند میگه شما لازم
نکرده تومراسم باشید که یون میگه باید خود ملکه بگویند وگرنه دستور شما رو
قبول نمی کنیم که گویو بعدش قبول میکنه
چوبالسو یکدفعه می اد جلو و به یون میگه من تو رو قبلا جایی ندیدم؟ که یون
میگه فکر نکنم و گویو بهش میگه هر وقت یه خشکل می بینی چرت و پرت میگی
گویو هم سریو
رو میبینه و یاد اون مبارزش با سریو می افته –اتونوقت که نمی دونست سریو یه
شاهزاده است و بقلش کرده بود و دابالسو هم میگه شاه یوری چقدر بی رحمه که
اونو به یک گیسانی داده
شب موهیول میره پیش وین تا نقشه ی قصر رو از یون بگیره و وقتی
نقشه رو میگیره میخواد برگده که سربازا میان و اوندوتا اهم از هول و ترسشون
اینطوری زیر دیوار پنهان میشن
دوجین و موهیول بعد از اینکه نقشه ی قصر رو به دست میارن سربازا رو بی هوش می کنند و وارد اتاق نوشیدنی ها می شن و میخوان اونا رو به زهر مسموم کنن که میشنونن داره صدای پا میاد و از اونجا درمیرن
هائه اپ و گویو می ان و می بینند سربازا بیهوش هستند و چند تا تکون بهشون می دهند و بیدار میشن و هائه اپ جای چند تا سوزن رو گردن سربازا می بینه و میگه در رو باز کنید ولی وقتی در ورباز میکنن میبینن کسی داخل نرفته
یون که مامور ریختن نوشیدنی برای شاه یوری و سفیر ژین شده میره و لیوانهاشون رو سمی میکنه
چوبالسو دوباره جلوی یون سبز میشه و بهش میگه واقعا تا حالا همدیگه رو ندیدیم که یون میگه نه و می خواد کمی با یون رابطه برقرار کنه که یون دستش رو کنار می زنه و در همین حین گویو می اد و میگه دست از این کارهات بردار
هائه اپ که مشکوک شده سربازا رو می بره تا پزشک قصر بررسیشون کنه . پزشک قصر به هائه اپ میگه این جای سوزن سمی است و این سم ادمو نمیکشه اما بیهوش میکنه
هی اپ هم میاد
پیش یوریو میگه این جشن در خطره برای همین نباید برگزار بشه ولی یوریم یگه
امنیت رو خب بیشتر کنین
مهمونی شروع میشه و خدمتکارا برای دادن نوشیدنی وارد میشن و یون
دو تا جام طلا جلوی شاه و سفیر میگذاره که سفیر به یوری میگه عجب جامی
یون می خواد نوشیدنی رو بریزه که یوجین میگه یه هدیه برای شما دارم و دو تا
جام که خودش ساخته رو می اره
یوری هم میگه
این نوشیدنی رو برای اتحاد بینمون میل می کنیم و هر دو با هم می خورن که
سفیر ژین یکدفعه خون بالا می اره و می میره
سربازا همه جا رو محاصره می کنند و مارو و دوستشون هم چند تا مواد دود زا تو سالن می اندازن و موهیول و دوجین در می رن و رئیس محافظا هم به هائه اپ این موضوع رو میگه
یون می خواد فرار کنه که یکی از سربازا شمشیرش رو زیر گلوش میگذاره و در این حین یکی از پشت بهش خنجر می زنه و دوجین و موهیول سر می رسن و یون رو فراری می دن
ملکه هم حالش گرفته شده و یه یوجین میگه مراسم تاجگذاری رو عقب انداختن که یوجین بهش میگه روابط بین گوگوریو و زین به هم ریخته و بهتره فعلا نگران جشن نباشی
یون زخم موهیول رو درمان میکنه و دوجین هم از دور میبینه که شونه ی
یون زخمیه و بهش میگه پاشو بریم تا زخمتو درمان کنم
و اینطوری با عشق زخم یون رو درمان میکنه و موهیول بدبخت از دور تماشا
میکنه و میفهمه که این دوتا چقدر بهم محرم هستن
موهیول هم میره میشینه یه گوشه که مارو میاد و به موهیول میگه نکنه تو هم یون رو دوست داری و موهیول هم میگه نه و مارو بهش میگه اون از یه خانواده ی درباری است و ما در اصل برده هستیم پس پاتو بیشتر از گلیمت دراز نکن
در راهع برگشت به کشور بزرگ بویو مارو از یون می پرسه اونا که جامها رو عوض کردند پس چطور سفیر ژین مرد؟ که یون میگه یه مقدار سم با خودم برده بودم و اونو داخل جام سفیر ژین ریختم که دوجین میگه حون خودت رو به خطر انداختی و میگه دیگه از این کارها نکن
یون پیش موهیول می اد و بهش میگه به خاطر اینکه جونم رو نجات دادی ازت ممنونم و موهیول میگه شما بیش از یک بار جون منو نجات دادی و هنوز بهتون بدهکارم
خبر کشته شدن سفیر ژین رو برای تسو می ارن و تسو هم به وساجا
افرین میگه و وساجا هم میگه روابط بین گوگوریو و ژین به هم خورده
و تسو برای اونا نوشیدنی می ریزه و به موهیول که می رسه ازش می پرسه اهل
گوگوریو هستی؟ که موهیول میگه اره و برای دوجین هم نوشیدنی نمی ریزه . و
وقتی هم میخوان جام ها رو ببرن و بالا و شراب رو بخورن دوجین اینطوری ضایع
میشه
وقتی هم میان بیرون موهیول به دوجین میگه شاید اعلی حضرت اشتباه
کردند که برات نوشیدنی نریختن
که دوجین به موهیول میگه به خاطر اینکه پدرم یه خائن بوده این کار رو کرد و
هر چقدر کار با ارزش براش بکنم خون خیانت از رگهام پاک نمیشه
یون هم میاد پیش پدرش و به پدرش میگه نمی دونم شاه تسو در مورد دوجین چی فکر می کنه که وساجا بهش میگه نترس حتما شاه تسو چیزی در نظر داره
موهیول هم که برای دوستش نگرانه به بقیه که دارن برای خوشگذرانی می رن میگه تا دوجین نیومده جایی نمی ریم که مارو هم نمی ره و دنبال موهیول می ره
یه سرباز می اد و به دوجین میگه شاه تسو باهات کار داره و دوجین
هم می ره تا شاه تسو رو ببینه
تسو هم برای دوجین نوشیدنی می ریزهو بهش میگه تو عمرم برای دوچیز حسرت
خوردم یکی بخشیدن جومونگ و یکی هم کشتن پدر تو و تو رو بخشیدم تا به جای
پدرت برام جبران کنی
بعد تسو لیوان خودشو به دوجین می ده و دوجین هم بهش میگه تا اخر عمرم بهتون
خدمت می کنم
یون و مارو و موهیول دو رهم نشستن و منتظر دوجین هستن و وقتی هم اون میاد با هم نوشیدنی می خورن کلی میگن و میخندن
یوری فکر می کنه مشکل از جام ها بوده اما گویو بهش میگه مشکل از
جامها نبوده و هائه اپ میگه کوزه باعث مرگ سفیر ژین شه
یوری هم میگه من خودم هم از اون گوزه خوردم پس چرا من نمُردم؟که هائه اپ
دهنه ی کوزه رو به یوری نشون میده و میگه کسی که نوشیدنی رو می ریخته سم رو
از یک طرف دهنه برای سفیر ریخته و از طرف دیگه برای شما
یوری هم به هائه اپ میگه حالا هر طوری که بوده . اتحادی که به اون سختی با
ژین برقرار کردیم از بین رفت و همش به خاطر این بود که به حرفت گوش ندادم و
بهش میگه یه راهی برای انتقام گرفتن از شاه تسو پیدا کنید
سانگا همن میاد پیش ملکه و به ملکه میگه اینقدر عجله نکن چون که غیز از یوجین شاهزاده ی دیگری نیست و باگیوک به ملکه می گه کاری که اون الان باید بکنه اینکه که روابط بین گوگوریو و ژین رو بهبود ببخشه
وساجا که الان تو ادوگاه سایه های سیاه است به دوجین میگه نباید
از رفتار شاه تسو ناراحت بشی و روزی می رسه که اون دوست داشتنش رو بهت نشون
می دوه و به دوجین میگه اون روز باید یونر و خوشبخت کنی
که در همین حن برای وساجا خبر می ارن که به شاه تسو موقع شکار سوقصد کردند و
وساجا هم راهی میشه تا ببینه چی شده
تسو به رئیس
بایگانی میگه فهمیدی کار کی بوده که رئیس بایگانی میگه کار یوری نبوده
رئیس بایگانی که دست خودش تو این کاره میگه که اون ادمکش اعتراف
کرده کار وساجا بوده
بعد چند تا سوزن نشون تسو میده و میگه اون ادمکش اینها رو داشته و اینها
تنها تو بین سایه های سیاه است
وساجا که تازه به قصر اومده از رئیس بایگانی می پرسه اعلی حضرت
خوب هستند؟ که رئیس بایگانی میگه کمی اینجا صبر کنید
رئیس بایگانی بر می گرده و به وساجا میگه الان نمی تونی شاه رو ببینی
شاه تسو دوجین موهیول و مارو رو احضار میکنه و به دوجین میگه باید یه خائن رو بکشیید ...
سایت خبری تابناک به نقل از روزنامه اعتماد نوشت : درخواست یک ایرانی برای تغییر نام به جومونگ
-
مردی با مراجعه به دادگستری اصفهان خواستار تغییر نامش به جومونگ شد. هفته
گذشته کارمندان دادگستری استان اصفهان دادخواست عجیبی را مورد بررسی قرار
دادند که طی آن مردی خواستار تغییر نامش به جومونگ شده بود که این مرد
میانسال که متاهل و دارای چند فرزند است علاقه زیادی به سریال های
تلویزیونی به خصوص افسانه جومونگ دارد و مصرانه خواستار تغییر نامش است...
تحلیل گران عرصه رسانه معتقدند فیلم ها و سریال های
تلویزیونی قسمتی از روح و روان اشخاص یک جامعه خواهند شد و در نهایت می
توانند موجب رشد و همچنین در صورت بار منفی آن ها می توانند افت فکری
جامعه را در پی داشته باشند .
در نبود فیلمهای بومی ایده آل در سیمای ملی مردم علاقه عجیبی به سریال های کره ایی پیدا نموده اند در ادامه خبر تابناک آمده است : بررسی
های اولیه نشان می دهد این مرد از نوعی اختلال شخصیت رنج می برد و هر بار
با پخش سریال های تلویزیونی تحت تاثیر آن به تقلید رفتار شخصیت های آن می
پردازد. او چند سال قبل نیز همزمان با پخش سریال روزی روزگاری در اقدامی مشابه خواستار تغییر نامش به مرادبیک شده بود.
بنابر این گزارش پیش از تنظیم دادخواست از سوی این مرد مسوولان مرکز ارشاد
و معاضدت قضایی دادگستری اصفهان به گفت وگو با وی پرداختند تا شاید او را
از این کار منصرف کنند اما این مرد ضمن رد توصیه ها خواستار پیگیری پرونده
اش شده است.
آنچه می توان از همین چند خط خبر تابناک متوجه
شد این است که سریال ها و فیلمهایی که پس از روزی روزگاری پخش شده است هیچ
گاه نتوانسته اند آن شور و حرارت تغییر نام را در این مرد بوجود آورد حال
آنکه تم آن داستان روایتگری بومی بود و تم افسانه جومونگ هم بومی کره است .
نکته
ایی که باید به آن توجه کرد این است که پس از سریال روزی روزگاری با بازی
جاودانه خسرو شکیبایی و ژاله علو تا کنون سریال های ایرانی نتوانسته اند
موج آن سریال و سریال افسانه جومونگ را ایجاد کنند . حال آنکه دهها سریال
بسیار پر هزینه از آن زمان تا کنون توسط رسانه ملی ساخته شده است . که
تقریبا همه آنها تم مشترکی داشته اند . سریال هایی همانند حضرت یوسف و
مواردی که لازم به یاد آوری نیست .
آنچه بیش از پیش باید مورد توجه برنامه سازان صدا و سیما قرار گیرد پرداختن به موضوعات بومی و تاریخی مردم ایران است .
نکته
مهم و جالبی هم در مورد سریال افسانه جومونگ وجود داشت و آن کپی بخش از
این سریال از روی تاریخ کشورمان می باشد سایت خبری تابناک پیشتر نوشته بود
:
سریال افسانه جومونگ (ساخته
کشور کره جنوبی) در واقع بخشی از تاریخ ایران را ربوده است. آنها نام
ارمنستان را لاک گرفته و بر آن سرزمین «بویو» گذاردهاند فرمانروایی ایران
را هم سلسله «هان» نامیدهاند. در تاریخ سلسله (هان) سواره نظام زرهپوش
وجود ندارد این سواره نظام بنا بر همه اسناد تاریخی مربوط به ارتش پارت
ایران بوده است. وقتی از درگیری دولت هان با یاغیان صحبت میشود و بدین
خاطر، بویو دست به حمله به مناطق اطراف خود میزند، در واقع زمانی است که
فرمانروایی ایران با یاغیان هوسپائوسینس (شورشگر تازی) و گوردی ین، آدیابن
و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور مشغول جنگ است در ضمن مهمترین نکته
آنکه گرفتن گروگان از خاندان نافرمان نسبت به فرمانروایی تنها در ایران
باب بوده است مهرداد پادشاه اشکانی در ارمنستان (بخاطر آنکه بی طرفی کشورش
را زیر پا گذارده و از رومیان حمایت نمود) وارد کارزار شده و آرتاواز شاه
ارمنستان را فرمانبردار خویش نمود و تیگران پسر آرتاواز را به عنوان
گروگان به پارت فرستاد. رویدادهای بعدی باعث مداخله دوباره ایران شد و
ارتش پارت، تیگران را به عنوان شاه بر صندلی پادشاهی به جای آرتاواز قرار
داد. کشور بی ریشه کره با استفاده از تمثیلهای ایرانی برای خود تاریخ
میسازد در سریال یانگوم نخستین رستم زاد (سزارین) را به یانگوم منتسب
کردند و حال در دل تاریخ اشکانی ما برای سرزمین چوسان خود هویتی حماسی
میسازند. باید با هزار درد افسوس گفت به خاطر عدم توجه رسانههای مسئول
نسبت به هویت و تاریخ ملی ایران کشورهایی نظیر کره بجای ما، آنها را به
نام خود نموده و در نهایت ما میمانیم و مشتی تاریخ غیر ایرانی!
به
قول «ارد»، بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانی: سرزمینی که اسطورههای خویش را
فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش میکند فرزندان چنین دودمانی
بی پناه و آسیب پذیرند.
امیدواریم با توجه بیشتر رسانه ملی به مضامین ملی و بومی کشور عزیزمان شاهد رشد باورهای ملی و میهنی مردم کشورمان باشیم .
منابع :
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=59617
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=46716
به یغما رفتن تاریخ ایران ! به کام کره جنوبی و چین در افسانه جومونگ
* بدبختانه عدم شناخت نسل امروز نسبت به تاریخ باشکوه ایران باعث شده است که بسیاری از داشته های خویش را در دستان دیگران ببینیم و لذت هم ببریم !
سریال افسانه جومونگ ( ساخته کشور کره جنوبی ) در واقع بخشی از تاریخ ایران را ربوده است . آنها نام ارمنستان را لاک گرفته و بر آن سرزمین بویو گذارده اند فرمانروایی ایران را هم سلسله هان نامیده اند . در تاریخ سلسله ( هان ) سواره نظام زره پوش وجود ندارد این سواره نظام بنا بر همه اسناد تاریخی مربوط به ارتش پارت ایران بوده است .
یکی از افسران سپاه آهنین ایران در پایین عکس دیده می شود
وقتی از درگیری دولت هان با یاغیان صحبت می شود و بدین خاطر بویو دست به حمله به مناطق اطراف خود می زند در واقع زمانی است که فرمانروایی ایران با یاغیان هوسپائوسینس ( شورشگر تازی ) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور مشغول جنگ است در ضمن مهمترین نکته آنکه گرفتن گروگان از خاندان نافرمان نسبت به فرمانروایی تنها در ایران باب بوده است مهرداد پادشاه اشکانی در ارمنستان ( بخاطر آنکه بی طرفی کشورش را زیر پا گذارده و از رومیان حمایت نمود ) وارد کارزار شده و آرتاواز شاه ارمنستان را فرمانبردار خویش نمود و تیگران پسر آرتاواز را به عنوان گروگان به پارت فرستاد. رویدادهای بعدی باعث مداخله دوباره ایران شد و ارتش پارت، تیگران را به عنوان شاه بر صندلی پادشاهی به جای آرتاواز قرار داد . کشور بی ریشه کره با استفاده از تمثیل های ایرانی برای خود تاریخ می سازد در سریال یانگوم نخستین رستم زاد ( سزارین ) را به یانگوم منتسب کردند و حال در دل تاریخ اشکانی ما برای سرزمین چوسان خود هویتی حماسی می سازند . باید با هزار درد افسوس گفت به خاطر عدم توجه رسانه های مسئول نسبت به هویت و تاریخ ملی ایران کشورهایی نظیر کره بجای ما ، آنها را به نام خود نموده و در نهایت ما می مانیم و مشتی تاریخ غیر ایرانی !
بقول ارد بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانی : سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند .
برای شناخت بیشتر و بهتر تاریخی که کشور کره جنوبی به یغما برده است نظر شما را به بخش های از تاریخ دودمان اشکانیان و پارت های ایران جلب می کنم :
به مهرداد دوم پادشاه ایران زمین گفتند در کشورداری صبوری کنید اردوان پدر شما و همین طور فرهاد پدر بزرگتان خیلی زود کشته شدند . مهرداد گفت در حالی که هوسپائوسینس ( شورشگر تازی ) و گوردی ین، آدیابن و اُسرائن در باختر و سکاییان در خاور به جان مردم ایران افتاده و کشتار می کنند سکوت و نرمش به چه معناست . کشته شدن در این شرایط بسیار با ارزش تر از زندگی در خفت و ننگ است .
شجاعت پادشاه ایران مهرداد اشکانی گویای این سخن ارد بزرگ است که : برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است.
مهرداد دستور داد ارتش ایران بازسازی شود استراتژی نظامی خاص اشکانیان ، جنگهای نامنظم توسط کمانداران ورزیده بود که شالودهء ارتش اشکانی را تشکیل می دادند. گروههای سوارکار چالاک و کمانداران قابلی که می توانستند در حال سوارکاری ، از هر سویی، هر هدفی را نشانه روند . علاوه بر این ، تمرینات گروهی پیوسته آنها ،در میدان نبرد ، الگوهای نامنظم ولی هدفمندی از حرکت اسبها را ایجاد می کرد، که به نحوه ای غیر قابل پیشبینی ،به هر سمت و سویی می تاختند و به طور فردی یا گروهی شلیک می کردند . بخش دیگر سپاه مهرداد دوم سواره نظام زره پوش ایران که در باختر به آن سوارکاران شوالیه و در خاور به آنها سوارکاران آهنین می گفتند تشکیل می داد تمام بدن آنها و حتی بدن اسبهایشان پوشیده از آهن بوده و بدین شکل هر سپاهی را شکافته و به تسلیم وادار می نمودند .
فرمانروای ایران یاغی هان باختر و خاور را مطیع خویش نمود و با ووتی فغفور فرمانروای چین از سلسله هان (۱۴۱ تا ۷۸ پیش از میلاد) روابط سیاسی و بازرگانی برقرار نمود .
مهرداد دوم دوباره شکوه را به ایران بازگرداند ...
منبع : تبیان
انتقاد خسرو معتضد از سریال کرهای جومونگ
خسرو معتضد ( تاریخ شناس و مجری تلویزیون )
خسرو معتضد طی گفت و گویی در پاسخ به این پرسش که کشور ما در کدام بخشها میتواند وارد جذابیتهای فیلم و سریال شود که به عنوان یک اعتماد به نفس ملی از آن یاد شود؟ خاطرنشان کرد: ایران مثل ققنوس است؛ ققنوس پرندهای مثل سیمرغ اسطورهای است؛ آتش میگیرد، میسوزد و همه فکر میکنند تمام شدهاست؛ اما یکباره از بین آتش این پرنده سالم و کامل و بسیار سرحال ظاهر میشود؛ ایران، ققنوس و پرندهای اساطیری است که میسوزد و دوباره ظاهر میشود؛ حتی مناظر سوختن و شکستن ایران از نظر درس غیرت و شرفی که به ایرانیان میدهد و اینکه احساس کنند همیشه در معرض خطر بودهاند و دوباره سربلند کردهاند، خیلی ارزش دارد. این مسائل افتخارآمیز است اما متأسفانه ما اینها را در فیلمها و سریالها به مردم نمیگوییم؛ چراکه دانش و اطلاعش را نداریم و وقت هم نداریم.
این محقق و نویسنده تاریخ معاصر کشورمان که در حال نگارش کتابی دربارهی تاریخچه صدساله نفت در ایران است، گفت: قرار بود این کتاب در 5 هزار صفحه تمام شود، اما این همه اسناد و مدارک درباره نفت ایران میبینم باور کنید حیرت میکنم. هر روز به یک اسم و مسأله تازه برخورد میکنم؛ این است که الآن روی 10 هزار صفحه برنامهریزی کردم و ناشر هم قبول کردهاست.
وی در پاسخ به پرسشی دربارهی اقبال مخاطبان ایرانی از سریالهای کرهیی، اظهارکرد: در مورد تاریخ ایران، کره اصلا قابل مقایسه با ما نیست. کره یک کشور 99 هزار کیلومتر مربعی است که الآن البته من با نگاه حسرت به اتومبیلهایی که میسازد نگاه میکنم. تعجب هم میکنم؛ چهطور مردمی میتوانند حلزون، جلبک و گوشتهایی را که در ایران اصلا فکرش را هم نمیکنیم بخورند و اتومبیلهایی به این قشنگی و استحکام را تولید کنند. از نظر تاریخی اصلا کره به حساب نمیآید. خود کشور ژاپن را نگاه کنید؛ در دل اقیانوس بودهاست. البته هیچکس نمیتواند عظمت چین را انکار کند. چین یک کشور 10 میلیون کیلومتر مربعی است و همیشه تاریخ چین مثل مصر، کهن و باعث افتخار است.
معتضد ادامه داد: کره کشور خوبی به لحاظ تقلید است؛ یعنی جا پای چین و ژاپن میگذارد. آنها وقتی میخواهند فیلم و سریال بسازند تعقل میکنند. بدون مطالعه نمیتوان اثر خوبی از آب درآورد.
***
باید گفت صحبتهای خسرو معتضد پس از افشاگریهای اخیر یاسمین آتشی ( تاریخ شناس و نویسنده داستانهای تاریخی ) نسبت به کپی برداری و سرقت بخشی از تاریخ ایران توسط کشور کره جنوبی در سریال افسانه جومونگ است . استقبال همگانی از گفته های یاسمین آتشی باعث شد خسرو معتضد هم نسبت به پخش چنین برنامه ی اعتراض کند .
جمله بسیار زیبای از ارد بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانی در متن مقاله یاسمین آتشی بود : (( سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند .))
ارد بزرگ - متفکر و اندیشمند برجسته
***
خسرو معتضد گفت : سریالی مثل «هزاردستان» از نظر تاریخی مشکل دارد و بهتر بود با مطالعه ساخته میشد. مرحوم علی حاتمی آدم والایی بود و هنرمند است؛ ولی روایت تاریخ فرق دارد؛ تاریخ با کسی شوخی ندارد. اگر مرحوم حاتمی با واقعیت تاریخ را نگاه میکرد خیلی کارهایش جالبتر میشد.
این محقق تاریخ ایران مثال زد: آخر کجا «خان مظفر» که نماد شاهزاده فرمانفرماست و پسرش(نصرتالدوله فیروز)در سال 1316بوسیله ماموران سرپاس مختار در سمنان خفه شده بود میتوانست رییس شهربانی را احضار کند و آن سان با او صحبت کند . مگر فرمانفرما کاخ باعظمت نداشت که به گراند هتل برود و مسکن اختیار کند. هم چنین در سال 21، ترانوای اسبی نبود که اوباش در روز 17 آذر ماه سوار بر آن شوند و فریاد کنند.
خسرو معتضد با تاکید بر این که سریال تاریخی نباید مردم را گمراه کند، گفت: یک سریالی مثل «کیف انگلیسی» ساخته شدهاست که در این سریال تمام نمایندگان مجلس چهاردهم و پانزدهم نوکر بریتانیا هستند. خوب تاریخ چه میگوید؟ تاریخ میگوید مجلس چهاردهم مجلسی است که نفت را به روسیه نداد. مجلس پانزدهم مجلسی است که تمام عناصر در آن بودند؛ ولی خوشبختانه آمد و قانونی درباره نفت جنوب گذراند و نفت را پس گرفت. پس وقتی ما این مسأله را نمیدانیم اینگونه میشود که در سریال «کیف انگلیسی» همه نوکر انگلیس نشان داده میشوند؛ درحالی که تاریخ خلاف آن را نشان میدهد. مجلس پانزدهم، مجلسی بود که موضوع نفت را آنقدر دنبال کردند و با استیضاح عباس اسکندری، تقیزاده را به اعتراف تحمیلی و قلابی بودن قرداد 1933 وادار کردند.
***
وی به طرح این پرسش پرداخت که چه اتفاقی میافتد که رسانه با تاریخ کشور اینگونه برخورد میکند؟ و خود پاسخ داد: تحقیق و تتبع متأسفانه جایی در سریالهای ما ندارد؛ علاوه بر تلویزیون، سینمای ما هم همینطور است؛ کتاب در ایران مهجور است و شاید کتابی که مینویسیم دوهزار تن و اگر خیلی آدم خوشبختی باشیم 10 هزار تن آن را بخوانند؛ ولی فیلم با مردم سروکار دارد و تلویزیون در خانه مردم است. الآن من برنامهای به نام «پلی به گذشته» را برای تلویزیون تولید میکنم. من و تهیهکننده (آقای دکتر رجبلو) که استاد دانشگاه است توانستیم این برنامه را با فیلم، عکس، کاریکاتور و صحبتکردن به جایی برسانیم که بسیاری از آن تعریف کنند. چراکه مردم تاریخ را دوست دارند.
خسرو معتضد در بخشی از صحبتهایش به سریال «چهل سرباز» محمد نوریزاد هم اشاره کرد و گفت: زندگی حضرت علیبن ابیطالب(ع) یا امام حسین (ع) چه ربطی به رستم دارد؟! این دو هیچ ربطی به هم ندارند؛ یکی اسطوره ملی و دیگری واقعیتی مذهبی است.
دیدید که همانطور که من در تلویزیون با حضور آقایان ذیربط دربارهی سریال «چهل سرباز» گفتنم و آنها بیخود رنجیدند و سریال به کلی شکست خورد.
***
این محقق و کارشناس تاریخ با بیان این که تنها دقایقی از سریال «افسانه جومونگ» را تماشا کردهاست، خاطرنشان کرد که ترجیح میدهد فیلمهای مطرح سینمای دنیا را تماشا کند.
او افزود: شاید زنان این سریال کرهیی با لباسهای فاخر به آن جذابیت بخشیده باشند، ولی سریال خشک و سرد است و کسانی که سریال بهتری دارند از آن خوششان نمی آید.
او دربارهی لزوم حضور کارشناسان تاریخ در کنار فیلم سازان، اظهار کرد: در تمام دنیا مورخ و کارشناس تاریخ جایگاه ویژهیی دارد؛ به هر حال یکی باید کنار کارگردان باشد و به او بگوید آدمها، شخصیتها ،ماشینها، لباسها و لوکیشنها در این برههی تاریخی باید اینگونه باشند. اما این مسأله را کارگردانان لحاظ نمیکنند.
معتضد در عین حال گفت: البته تلویزیون میخواهد این کار را انجام بدهد و برای تحقیق ارزش قایل است؛ اما کارگردان چون وقتش محدود است میخواهد زودتر کار را تمام کند؛ ضمن اینکه فکر میکند این که کاری ندارد من خودم از پسش برمیآیم.
***
وی در پاسخ به پرسشی دربارهی خالی بودن برخی آثار تاریخی از روح انسانی و جذابیتهای نمایشی، اظهار کرد: متأسفانه فکری در این مملکت هست که تمام حوادث تاریخی دست خارجیها بودهاست؛ درخصوص تاریخ معاصر هم آثار چند جوجه محقق داخلی و خارجی که از روح ایرانی بیخبر هستند و تاریخ ایران را خوب نمیدانند، خیلی اثرگذار بودهاست. آنان سعی در القای این مطلب دارند که ایرانیها یا نوکر روسها بودند یا نوکر انگلیس و آمریکا؛ آنها از روح ایرانی بیخبر هستند. دکتر مصدق حرف قشنگی زد؛ او گفت در زمان قاجاریه به مدت 150 سال، بسیاری از رجال ایران خارجیها را سرکار گذاشتند. یک نفر گفت که وزیر مختار انگلیس به من گفتهاست که ما 40 دفعه ایران را در محضر معامله کردیم و آخرش هم فهمیدیم هیچچیز دست ما نیست.
خسرو معتضد اظهار کرد: ایرانیها میدانند که چگونه از سیاست موازنه منفی استفاده کنند. محققان جدید ما که متأسفانه برخی گرایشهای کمونیستی دارند، مثل شورویها میاندیشند؛ مثلا شورویها در آن زمان اگردر ایران جنبشی شکل گرفته بود که میگفتند نفت را به شمال ندهیم، میگفت این عوامل انگلیسیها است؛ همین طرز فکر را انگلیسیها هم داشتند. حتی مقالهای در «اسپکتور» میخواندم که نوشته بود که این دولت انگلستان غافل است که در ایران روح جدید و ناسیونالیسم ایجاد شدهاست. این روحیه را متأسفانه جوجه محققهایی که چند سالی است آمدهاند و ادعا میکنند که تاریخ میدانند، هم دارند. اما در حقیقت آنها ایران و مردم و رجال ایران را خوب نمیشناسند. نمیدانند گذشتگان ما ممکن است معایبی داشتند اما همین قوام السلطنه آذربایجان را از دست روسیه بیرون آورد. انگلیسیها سالی 15 میلیون لیره فقط مالیات به دولت انگلستان میدادند اما پولی که به ما در سال 1327 دادند تنها 7 میلیون لیره بود. 7 میلیون لیره یعنی چه؟! درهمان زمان عربستان سعودی قرارداد میبست 100 تا200 میلیون دلار از اینها میگرفت؛ من رقمی شنیدم وحشت کردم. عربستان رقم دو میلیارد بابت نفت با آمریکاییها قرارداد بسته بود. اما اینها 7 میلیون لیره را جلوی ما میانداختند؛ محقق تاریخ جدید ما نمیآیند گذشتهها را بخوانند. هر چه محققان و دیپلماتهای آمریکایی و انگلیسی گفته و نوشتهاند برای این ها آیه آسمانی است .به عنوان مثال سرهیلد لورژتل سفیرکبیر انگلیس در ایران روش مجلس پانزدهم را سبکسرانه و جنایتکارانه می دانند آنها هم همین را نقل میکنند و علت را نمیدانم که وقتی سفیر کبیر انگلیس این سخن را میگوید به خاطر این است که مجلس 14 و 15 کلاهبرداری و سندسازی جنتلمنهای انگلیس شرکت نفت را برملا میسازد.
وی تصریح کرد: اغلب محققان جدید ما چند تا کتاب سرهم میکنند، بعد خودشان را علامه دهر میدانند. این است که در سینما و تلویزیون میبینید که لباسها همه غلط است.
این مورخ با اشاره به سریال «کارآگاه علوی» خاطرنشان کرد: اخیرا سریالی به نام «کارآگاه علوی» پخش میشد که من خیلی به آن خندیدم؛ این سریال به لحاظ تاریخی تمامش غلط بود. اول اینکه نویسنده فیلمنامه این سریال اطلاع کافی از تاریخ نداشت. تمام لباسها غلط بود؛ روی کلاه پاسبانها درجهی تیمساری گذاشته بودند. این در حالی است که تمام پاسبانها در آن زمان نشان شیر و خورشید پهن داشتند و اصلا به آنها «نشان پهنها» میگفتند؛ این سریال همه را تیمسار کردهاست. لباسها همه غلط است؛ اصلا لباس سرمهای آن موقع نبودهاست. در فیلم های تاریخی هم می بینیم اشتباهات زیادی وجود دارد. انگار آقایان یک بار به موزهها حتی موزه صنعتیزاده کرمانی در میدان امام(ره) تهران نرفتهاند و هیچ عکسی از گذشته ندیدهاند.
***
خسرو معتضد در پاسخ به این پرسش که آیا بهانهی بودجه میتواند برای اشکالات تاریخی سریالها توجیهپذیر باشد؟ گفت: تلویزیون با تمام گرفتاریها و تنگناهایی که درباره بودجه دارد، اما بازهم در این خصوص دست و دلبازی میکند. چراکه خود مهندس ضرغامی آدم علاقهمندی است. در حال حاضر سریال «یوسف پیامبر(ع)» را مردم در کشور تاجیکستان و افغانستان دوست دارند. این یک موفقیت است؛ ممکن است این سریال نقایصی هم داشته باشد، ولی من از یک نظر خوشحالم؛ وقتی میگویند مردم تاجیکستان و افغانستان سیدیهای این سریال را میخرند؛ این یعنی یک موفقیت و من میخواهم از این بابت به تلویزیون تبریک بگویم.
وی ادامه داد: به همین اندازه که برنامههای ما در افغانستان و تاجیکستان پخش شوند، برای ما باعث سربلندی است و هزینهای که صرف آن شده، درآمدهاست؛ ضمن این که بعضی از کشورها مانند امارات متحده عربی، فیلمهای ما را نمیخواهند، چون تلویزیونهای اینها مال آمریکا است؛ تلویزیونهای اینها را شرکتهای آمریکایی اجاره کردهاند و تمام بدیهای و زشتیها و بیبندوباریهای فرهنگهای آمریکاییها را ترویج میکنند. شما 10 سال دیگر ببینید در امارات متحده عربی چه اتفاقی میافتد. من 5 سال پیش ورشکستگی امارات عربی را پیشبینی کرده بودم؛ همه به من میخندیدند، میگفتم ایرانیها نروند آنجا سرمایهگذاری کنند. دیدید که آخر هم اینطور شد.روزی خانم نیلا کوک آمریکایی که زن هنرمندی بود و در سالهای 21 تا 26 در ایران بود نوشت: رذیلانهترین آثار پست آمریکا در سینمای ایران نمایش داده می شود که در آینده زیان زیادی به تئاتر و سینمای ایران و حتی اخلاق ایرانی میزند.
این مورخ و کارشناس تاریخ گفت: اینها عملا نمیخواهند که ایران نفوذ فرهنگی داشته باشد؛ همین که سریالی مثل یوسف پیامبر(ع) با هنرپیشه و کارگردان ایرانی در آن سوی مرزها مورد استقبال قرار گرفته، یک قدم روبه جلو است. تلویزیون باید بداند که این سریال خوب بودهاست؛ چرا کسی از «چهل سرباز» استقبال نکرد.
وی ادامه داد: سریال مهدی فخیمزاده درباره امام رضا(ع) یا سریال آقای میرباقری درباره امام علی (ع) کارهای قشنگی بودند. اینها همه باعث سربلندی است؛ تلویزیون الآن کانون تهیه فیلم و سریال در ایران است. من میدانم مدیران شبکهها، دکتر میرباقری(معاون سیما) و مسوولان سیما فیلم دوست دارند، برنامه خوب داشته باشند.
***
در بخش دیگری از این گفتوگو خسرو معتضد به سوژههایی که فیلمها و سریالهای تلویزیونی میتوانند به آنها بپردازند، اشاره کرد و گفت: از پیدایی ایران در عرصه جهان شروع کنیم، میتیولوژی بی نظیر ایران که بسیار غنیتر از یونان است و بسیاری انسانیتر و تفاهمآمیز تر و مدنی تر از آن آغاز کنید.از آغاز و زندگی نیاکان شروع کنید؛ ما براساس داستانهای قدیمی ایران و شاهنامه فقط به تنهایی حدود 6 تا 7 هزار سریال میتوانیم تولید کنیم.
وی ادامه داد: نابودکردن امپراطوری وحشی و جنایتکار «آشور»، خود یک موضوع مهم است؛ ببینید «هوخشتره» چه نابغهای بودهاست. زندگی آخرین پادشاه مادرآژیتاک، ماندانا (مادر کوروش) و غیره را ببینید چهقدر قشنگ است؛ داریوش کبیر خودش شگفتانگیز است. او امپراطوری 5 میلیون کیلومتر مربعی تاسیس کردهاست. روابط ایران و یونان خیلی جذاب است. چرا باید فیلم «300» را بسازند و این مزخرفات و مهملات را بگویند؛ خوشبختانه شنیدم یونانیها هم این فیلم را تحریم کردند؛ چراکه اسکندر را همجنسباز نشان دادهاست و البته واقعیت هم داشتهاست؛
یونانیها میگفتند چون در این فیلم به اسکندر توهین شدهاست، هر سینمای یونان این فیلم را اکران کند، مردم میریزند آنجا را به هم میزنند.
***
به اعتقاد خسرو معتضد، دربارهی دوره هخامنشیان و حتی شکست ایران از اسکندر هم میتوان فیلم حماسی ساخت.
وی ادامه داد: شاهنامه که جای خود دارد؛ داستان سیاوش را روسها تهیه کرده بودند که خیلی جالب بود. البته رستم را چندان که باید و شاید درست تصویر نکرده بودند؛ چراکه چشمش مورب و مغولی بود. قهرمانان شاهنامه بسیار قشنگ و جالب هستند. گیو، طوس، رستم، سهراب، اسفندیار، به آسمان رفتن کیکاووس همه را میتوان به تصویر کشید اینها همه افسانههای میتیولوژی ایران است. در دوره هخامنشیان اگر پایانش فساد است، ولی زندگی اشرافی داشتند؛ اکتشافات جغرافیایی میکردند؛ سیلاخوس از طرف خشایار شاه دور آفریقا میچرخد.
***
این مورخ دربارهی دیگر سوژههایی که میتوان در سریالهای تلویزیونی به تصویر کشید، اظهارکرد: در دورهی اشکانیان ایران با روم طرف میشود. عشق و عاشقی ایرانیها با رومیها؛ ملکه ایتالیایی(موزا) در دربار ایران حوادث جالبی را رقم میزند؛ اینها مطالعه و سواد میخواهد که کارگردانان ما انجام نمیدهند.
***
او هم چنین پیشنهاد داد که800 فیلم سینمایی و سریال از دوره ساسانیان ساخته شود.
معتضد گفت: «مزدک» شگفتانگیزترین موجود دنیاست. او اولین کمونیست در دنیا بوده که سرکوبش کردهاند.
***
خسرو معتضد سپس ادامه داد: من الآن دارم جریان سلمان فارسی را در قالب یک رمان مینویسم؛ باور میکنید که یک سال و نیم است که درگیر این کتاب هستم؟! پدربزرگ سلمان فارسی یک مرد رومی بودهاست؛ و اما رومیها در ایران چه کار میکردهاند؟ میرویم مطالعه میکنیم میبینیم در دوران شاپور اول پسر اردشیر بابکان سربازان رومی را اسیر کردند و به ایران آوردند؛ شاپور اول وقتی با والریان جنگ کرد، سربازان رومی را نکشت. او آنقدر فهمیده بود که گفت بیایید پل و ساختمان بسازید؛ رومیها آمدند در ایران و کار کردند؛ میتوان به زمان ساسانیان پرداخت و این که بهرام گور جریان گمشدنش چیست و کی در بین اعراب زندگی میکردهاست؛ میرسیم به ایرانیان و اعراب؛ چرا ایرانیان شکست خوردند؛ این مساله به علت فساد دربار خسرو پرویز و روحیه خوشگذاران و در عین حال استبداد مطلق او بودهاست. او پادشاهی بودهاست که سههزار زن، 12 هزار کنیز و 3 هزار رامشگر و هزار یوزبان داشتهاست. بیایید ببینیم خسرو پرویز چه درباری داشتهاست؛ موسیقیدانان دربار او شامل بامشاد، باربد و نکیسا هرکدام داستان جذابی دارند. روابط ایران هند ، ایران چین و ایران روم و ایران عربستان همه در خور سریال سازی است.
***
این مورخ در ادامهی بیان سوژههایی که میتوان در فیلمها و سریالها به آنها پرداخت، به دوران بعد از تاریخ اسلام اشاره کرد و گفت: بعد از تاریخ اسلام هم وضعیت همینطور بودهاست؛ خوب است بدانیم که «یعقوب لیث» چه کسی بودهاست؛ «مرد آویز» را من کتابش را نوشتهام و خود گیلانیها خبر نداشتند؛ او فردی قهرمان بوده که تا نزدیک بغداد رفتهاست. شما میدانید چه کسی دین شیعه را در ایران گسترش داد؟ هیچ کس نمیداند؛ احمد معزالدوله(از خاندان ماهیگیر بویه دیلمی)؛ او از گیلان رفت و بغداد را گرفت و آنان را وادار کرد که علم علویان را برافرازند. آیا اینها را آقایان و کارگردانان و محققان میدانند؟! سلسله دیلمی بودند که شیعه را رواج دادند.چند شب پیش تلویزیون باکو فیلمی سراسر دروغ و بیمعنی دربارهی بابک خرمین قهرمان اردبیل به نمایش گذاشت و آن را قهرمان استقلال کشور آذربایجان(!) نامید که واقعا متاثر شدم که همه قهرمانان کشورمان را دزدیده و به نام خود مصادره میکنند.
***
خسرو معتضد اظهار کرد: در کتاب به زنی به نام «ماه حسن عالم خاتون» برخوردم؛ این زن شیرازی بودهاست. او به بغداد میرود و سه تا خلیفه را عوض میکند. آیا نام این زن را کسی شنیدهاست؟! به این مردم باید این را گفت که جنبشهای علوی ایران و سادات مرعشی چه کسی بودند؟! کسانی که جلوی دولت عباسی ایستادند چه کسانی بودند. جنبش مازیار، جنبش ابومسلم خراسانی، جنبش طاهر ذالیمینین، جنبش اسلامیه، یورش مغول به ایران، مبارزات ملت ایران علیه مغول .
***
این نویسندهی کتابهای تاریخی در عین حال گفت: درباره دوره صفویه، دو - سه سریال خوب تلویزیون ایران تهیه کرد که واقعا خوب بود. اما متاسفانه سریالی مانند «شیخ بهایی» همش در اتاق میگذشت و نمیدانم چرا این سریال آنقدر ضعیف شد؟!
این تاریخ شناس معاصر ادامه داد: همینطور شما میآیید تا دوره نادرشاه؛ نادرشاه یک پهلوان است. وقتی شما سبقه افغان را نشان میدهید مردم میفهمیدند عدم امنیت یعنی چه؟! وقتی آدم زیاد مرفه باشد از صبح تا شب بخورد و بیاشامد و مواد مخدر مصرف کند، این گونه میشود که 12 تا 20 هزار افغانی میآیند و پایتخت 800 هزار نفری را میگیرند. به خدا همه این چیزها را میتوان در فیلمها و سریالها درست کرد. اما متأسفانه میگویند سه ماهه فیلم و سریال بساز.
***
خسرو معتضد سپس ادامه داد که میتوان 800 فیلم و سریال درباره دوره قاجاریه تهیه کرد. از عباس میرزا میتوانید یک قهرمان ملی و اسطوره شجاعت و وطنپرستی بسازید؛ او اصلا به قاجاریه ربطی ندارد؛ پدر و پسر و نوهاش آدمهای مهمل و قاطیای هستند اما عباس میرزا یک موجود فوقالعادهای است؛ او یک نابغه است؛ در پایان هم از بس غصه میخورد سل میگیرد.
این مورخ و تاریخ پژوه ادامه داد: حضور افسران ایتالیایی و روسی در ایران را میتوان سریال کرد. ماجراهای جدایی قفقاز از ایران، جنگ هرات، دیوانهای به نام حاجی میرزا آغاسی، صدر اعظم، کشتن قائم مقام به دست محمدشاه که البته میگویند محمدرضا ورزی یک سریال درباره این موضوع تهیه کردهاست که من ندیدهام. دوره ناصرالدین شاه فوقالعاده است؛ البته سریال «امیرکبیر» تهیه شده که بد نبودهاست. در سریال دومی که دربارهی امیرکبیر ساخته شد، نقشها و عکسها اشتباه بودهاست؛ پرچم ایران بعد از مشروطه سه رنگ بودهاست؛ امیرکبیر به هیچوچه پشت میز نمینشستهاست؛ وقتی من امیرکبیر را دیدم که پشت میز نشسته است، گفتم یک کامپیوتر و دستگاه تلفن هم روی میزش میگذاشتید بد نبود! امیرکبیر که پشت میز نمینشست؛ او پشت میزهای کوچک روی زمین مینشست.
وی گفت: در مورد سریال «عمارت فرهنگی» ورزی، چند پایگاه خبری بر من ایراد گرفتند در حالی که من فقط در مورد لباسها، جایگاه و نشانهای آن زمان نظر دادم و سریال با مشورت شخص دیگر بود. ورزی فارغالتحصیل تاریخ است مشورتهای ما من کرد، اما نگاه او نگاه شخص دیگری است. نکته ای عجیبی از او شنیدم که محمد علی شاه وطن پرست ترین شاه نشان می داد در حالی که او در سال 1290 هنگام مراجعت به ایران خود را رسما تحت پوشش و حمایت روسها خواند.
***
خسرو معتضد دوران مشروطه را پر از حادثه دانست و گفت: بعد از مشروطه جنگ اول جهانی آغاز میشود؛ البته همایون شهنواز کارهایی در این دوران کرده که بد نبودهاست. در مورد احمدشاه اغلب سریالهای تلویزیونی غلط است. تلویزیون احمدشاه را موجودی معصوم و قانونی و مهربان نشان دادهاست؛ این درحالی است که اینطور نبودهاست؛ احمدشاه 12 زن داشتهاست. به احمدشاه «احمد علاف و خباز» میگفتند و ملک الشعرای بهار او را هجو کرده است؛ او کسی بوده که گندمها را انباره میکرده تا در سال گرانی بفروشد.کارگردانان چهرهی غلطی از احمدشاه نشان دادهاند. نمیدانم چرا برخی از این آقایان کارگردان، آنقدر به احمدشاه علاقه نشان دادهاند؟! او آدم مهملی بودهاست؛ چراکه قرارداد 1919 را تأیید کرد و پول هم میگرفت. ماهانه 15 هزار تومان و بعضی اوقات 35 هزار تومان بابت علیالحساب به او میدادند. چرا ما باید به مردم دروغ بگوییم؟! اگر میخواهید محمدرضا شاه را بکوبید، نباید از احمدشاه تعریف کنید. احمدشاه که خیلی عقبتر از محمدرضا شاه بودهاست. او به هیچ وجه هم قانون دوست نبودهاست. زورش نمیرسیده است؛ آنقدر پدرش بدنام بود که کسی به او گوش نمیدادهاست.
***
وی بهترین منابع برای ساخت فیلم و سریال از دورهی مغول را مینیاتورها دانست و افزود: از روی تمام مینیاتورها میتوان لباس درست کرد؛ در دوران قاجار هم از زمان ناصرالدین شاه عکس آمدهاست و قبل از آن هم نقاشی بودهاست که در موزهها پر است. شما اگر به کاخ گلستان بروید تمام درباریان را کشیدهاند اما ما افراد سهل انگار و تنبلی هستیم. کرهییها که مستعمره چین یا ژاپن بودند از هیچ تاریخ میسازند اما اینها دنبال ساخت سریال حضرت مسیح (ع) هستند و میخواهیم کارهای هالیوود دهه 60 و 70 را تقلید کنیم.
***
خسرو معتضد سپس با اعتقاد بر این که ایران از تاریخی غنی برخوردار است، ادامه داد: باید گروهی را برای انتخاب سوژهها در صداوسیما تشکیل داد. یک خانمی از طرف سیما فیلم به سراغ من آمد و مذاکراتی شد. در آن زمان فیلمنامهای هم برایم آوردند که ببینم؛ در آن نشان داده میشد که رضاشاه در سال 1320اتومبیل جیپسوار بودهاست. به نویسنده و کارگردان گفتم میدانید جیپ در سال 1941 اختراع شدهاست؟! چهطور رضاشاه سوار جیپ میشد؟! جیپ 1942 و 43 به ایران آمده است.
وی دربارهی سریال تاریخی «در چشم باد» که قرار است جایگزین «یوسف پیامبر(ع)» شود، گفت: هنوز نمیتوانم دربارهی این سریال نظر دهم؛ اما دیدم کارگردان این سریال همان اشتباه علی حاتمی را کردهاست. در این سریال هم یک تراموا گذاشتهاند و از آن استفاده میکنند. این درحالی است که تراموا در سال 1308 برچیده شد. در دوران جنگ، اصلا ماشین اسبی نبود؛ البته تا سال 1353 در جنوب تهران درشکه بودهاست.
وی گفت: دوره پهلوی پر از سوژه های سریالسازی است مانند کوتا 28 مرداد، زندگی رضا شاه، زندگی مصدق ، زندگی ضیا طباطبایی ، زندگی کاشانی ، اشغال ایران و ملی کردن نفت .
***
معتضد تاکید کرد: وقتی یک فیلم قرار است ساخته شود، به یک جامعهشناس، تهرانشناس، محقق و غیره نیاز است؛ این افراد باید بنشینند و اصول را بررسی کنند.
او در پاسخ به این پرسش که چرا کمتر میتوانیم کار گروهی انجام دهیم؟ گفت: از بس که گاهی خودخواه هستیم؛ من الآن میبینم که قطعا مقالات من باید یک نفر ویراستار داشته باشد، چون کار مرا راحت میکند.البته با ویراستار مشکل دارم؛ چون تاریخ را به اندازه من نمیشناسند. اسامی را اشتباه میکند و من باید با او دعوا کنم. ولی به هر حال این به نفع من است چرا که چشم خطا میکند و بهتر است کسی پس از حروفچینی کتابم را بخواند.
وی سپس در پاسخ به این پرسش که شاید سینماگران ما هم همین مشکلات را با جامعهشناسان و کارشناسان دیگر داشتهاند، گفت: چنین مشکلی نیست؛ جامعهشناس باسواد است. یکی از علل موفقیت من این است که از بچهگی روزنامهنگار بودهام؛ من فکر کنم از سال 36 در روزنامهها کار میکردم. سال 37 به رادیو رفتم و برنامه تولید کردم؛ تا سال 40 روزنامهنگار بودم. سال 43 من سردبیر مجله بودم؛ از آن طرف هم کار علمی و تاریخی در دانشگاه کردم.
***
معتضد بار دیگر به دلیل اقبال بینندگان ایرانی به سریالهای کرهای اشاره کرد و گفت: سریالساز کرهای یک دوره حرفهیی دیدهاست. او میداند که وقتی میخواهی سریال بسازی، اول نمیروی دوربین را بکاری، بلکه اول باید دربارهی آن دوره تاریخی تحقیق کنی. در حقیقت وقتی میخواهی فیلم تاریخی بسازی، باید در جو آن زمان قرار بگیری.
این محقق تاریخ معاصر سپس تصریح کرد: ما در موفقیتهای سیاسی و اجتماعیمان انگیزههایمان را میکشیم؛ ما خیلی به جشنوارههای خارجی اهمیت میدهیم؛ من دیدم اغلب فیلمهایی که ساخته میشوند، فقر و بدبختی مردم ایران را نشان میدهند. اگر بیبیسی را نگاه کنید اغلب فیلمهایی که از ایران نشان میدهد، شما میگویید خدایا این جا ایران است یا کابل؟ بدترین صحنههای این مملکت را نشان میدهند و ایجاد ناامیدی میکنند.
خسرو معتضد در پایان اظهار کرد: بیگانه دلش به حال ما نمیسوزد؛ بیگانه بدش نمیآید ایران وضعیتی شبیه غزه پیدا کند. متأسفانه فکری در بین برخی از روشنفکران ما هست که ما هرچه بدبختی ایرانیها را نشان دهیم، خارجیها خوشحالتر میشوند. قبول کنیم زمانی مردم ایران در سالهای 1270 و 1290 خیلی فقیر و بینوا بودند و هزار مشکل داشتند. اما الآن هنرمند ایرانی مسؤول است که زیباییهای ایران را هم به تصویر بکشد. این درحالی است که ما الآن در یک جشنواره فرانسوی جایزه میگیریم و خوشحالیم که نشان دادهایم ایرانیها فقیر و بدبخت و بیچاره هستند. بیایید باور کنیم که ایران حال حاضر، ایران50 سال قبل نیست. هم اینک فکرهای بدبختی و کافکایی در این مملکت وجود ندارد.
متن اصلی گفتگو از : ایسنا