تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

خلاصه قسمت 29 سریال امپراطور دریا

یوم جانگ تو کشتی به خاطر عشقش مشغول خوردن نوشیدنی(شراب) میشه و به یاد جانگ هوا میفته که رییس جانگ میاد و بهش میگه که تمومش کنه

emperor-of-the-sea-2900184711-24-16.jpg

یوم جانگ هم ازش شراب میخواد جانگ هم میگه تمومش کن یوم جانگ میگه بنظر احمق میام نه؟

رییس جانگ هم میگه نه یوم جانگ میگه درونم سوخته مهم نیست چقدر مینوشم اما احساس

راحتی نمی کنم چرا باید آتش درونم رو خاموش کنم؟ و از این حرف ها که جانگ دال سر میرسه

رییس جانگ هم میگه چیزی میخوای؟ اونم میگه ارباب دنبال سرپرست میگرده رییس جانگ هم

میگه که از این ماجرا یک کلمه هم به ارباب نگو

 

 

emperor-of-the-sea-2900398611-33-26.jpg

جانگ پیش ارباب یی میره ارباب یی ازش میپرسه یوم جانگ کجاست؟

اون هم میگه که رفت گشت بزنه ارباب یی میگه چه اتفاقی برای یوم جانگ افتاده اون هم میگه که از

وقتی از پیش بانو جمی برگشته بی قراره رییس جانگ میگه ارباب میدونی تو اون ملاقات چی شد؟

ارباب یی هم میگه تنهام بزار

 

emperor-of-the-sea-2900669711-51-17.jpg

 

نیو چانگ میگه یوم مون به کشتی های تجاری بانو جانگ هوا حمله نمی کنه بانو جمی هم میگه اگه

من از یوم جانگ استفاده می کنم میخوام جانگ هوا رو فراری بدم فقط صبر کن و ببین. این جنگی با

مزه است

 

emperor-of-the-sea-2900784711-58-18.jpg

 

سرپرست گروه جانگ هوا به گونک بوک میگه که زمان تحویل کالا به شهر امپراطور عقب افتاد

محموله بار کشتی یک ماه دیرتر میرسه ما هنوز هیچ کشتی سازی نداریم

 

 

emperor-of-the-sea-2900993712-03-11.jpg

 

 

کاپیتان جانگ هم تعدادی کشتی ساز ماهر بهشون میده

اون ها باهم به پایگاه گروه تجاری جانگ هوا میرن اینجا یوم جانگ تعدادی دختر بچه میبینه

 

emperor-of-the-sea-2901063612-05-56.jpg

رییس موچانگ هم میپرسه این دختر ها تو معاملات شما چه نقشی دارند؟

سرپرست گروه جانگ هوا هم میگه اون ها یتیم هایی هستند که تو پدر مادرشون رو تو قحطی از دست دادن ارباب

ما از اون ها مراقبت میکنه

یون هم میگه پس تو اون ها رو به عنوان معشوقه به شهر امپراطور میفرستی؟

سرپرست میگه نه اونا به دستور اربابمون چینی یاد میگیرن تا بعدا تاجر بشن

یوم جانگ هم میگه دوست دارم اربابتون رو ببینم

سرپرست: من بهشون میگم

 

 

emperor-of-the-sea-2901158812-13-19.jpg

جانگ هوا هم مشغول یاد دادن چینی به بچه هاست

 

 

emperor-of-the-sea-2901173212-14-37.jpg

وقتی درس دادن به بچه ها تموم میشه خودش یاد سال هایی که با بانو جمی بوده و رقص و …. یاد میگرفته میفته

 

emperor-of-the-sea-2901348512-16-23.jpg

emperor-of-the-sea-2901376612-17-44.jpg

تو همین حال هوا بود که یه بازرگان از چین میاد به ملاقاتش البته باید بگم که بازرگان رو یوم جانگ

فرستاده بود

emperor-of-the-sea-2901495212-22-19.jpg

اون به جانگ هوا پیشنهاد قاچاق میده و میگه شما باکمک ما می تونین از بانو جمی جلو بزنین اما

جانگ هوا قبول

نمیکنه در آخر هم ازش میخواد که پیش اربابش بره جانگ هوا هم قبول میکنه

جانگ هوا با محافظش به کشتی اونا میره و این خانوم بازرگان هم میگه که ارباب ما منتظره

 

emperor-of-the-sea-2901773612-25-07.jpg

جانگ هوا به محافظش میگه منتظرش باشه و خودش میره داخل

 

emperor-of-the-sea-2901902112-28-13.jpg

emperor-of-the-sea-2901973812-30-10.jpg

یوم جانگ میگه خیلی وقته منتظرتم من پیشنهادی برای معامله دارم چون من میترسیدم شما نیاین

اگه بفهمید منم

 

emperor-of-the-sea-2902146512-35-11.jpg

جانگ هوا : آسایش شما سخته و این روی قلب من سنگینی میکنه خوشحالم که خوب شدی

یوم جانگ: همچنین تو باید تغییر کنی آیا تو موافقی که معاملاتت رو قوی تر شروع کنی و تهدیدهای

بانو جمی رو

تموم کنی؟

جانگ هوا: پیشنهاد قاچاقت رو میشنوم من تهیه کالا های چینی رو تضمین می کنم اگه پیشنهاد منو

قبول کنی اما

من قبول نمی کنم من معاملات خودم رو ادامه میدم حتی اگه این راه برای من طولانی بشه

یوم جانگ: شنیدم کاپیتان جانگ به شیلا برگشته و تو مراقبت از کشتی های تجاری ات رو به اون

سپردی آیا تو

تمام این مدت مورد توجه کاپیتان جانگ بودی؟

جانگ هوا: من. من تمام عشق های گذشته ام را فراموش کرده ام من موفق شدم که خداحافظی کنم

یوم جانگ: من. آیا تو میدونی من در اون سالهای گذشته چطور زنده موندم؟ در حقیقت من نتونستم از تو حمایت

کنم من از گناهانم عذاب می کشم

 

emperor-of-the-sea-2902409213-12-20.jpg

یوم جانگ جانگ هوا رو بقل می کنه

 

emperor-of-the-sea-2902430913-14-06.jpg

emperor-of-the-sea-2902439713-14-12.jpg

یوم جانگ: من نمی تونم بزارم بری

 

emperor-of-the-sea-2902443013-14-16.jpg

یوم جانگ: حالا که میدونم زنده ای

جانگ هوا: لطفا نزار که من بیشتر از این به تو صدمه بزنم

 

emperor-of-the-sea-2902477613-19-25.jpg

جانگ هوا: تو باید منو فراموش کنی

 

emperor-of-the-sea-2902537313-21-30.jpg

جانگ هوا: میفهمی من چطور سالها پیش زنده مونده ام؟ من به وسیله دزد ها در بندر یوسان دستگیر شدم چانگ

ان منو بعنوان برده گرفت من به یک فاحشه خانه فروخته شدم از روی ناامیدی سعی کردم خودم رو بکشم اما به

وسیله ی یک مرد بخشنده شیلایی نجات پیدا کردم من راهم رو مشخص کردم

 

emperor-of-the-sea-2902664313-25-09.jpg

جانگ هوا: و نمی تونم به تو خدمت کنم

یوم جانگ: راه تو رفتن زیر سایه کاپیتان جانگه برای آسایش زندگیت؟

جانگ هوا: من تاجرم و … من فقط با مردمی معامله می کنم که بخشی از ارزش هاشون مثل من باشه من باید برم

emperor-of-the-sea-2902744513-29-08.jpg

 

یوم جانگ: بانوی من

 

emperor-of-the-sea-2902759213-30-12.jpg

emperor-of-the-sea-2902835413-31-24.jpg

 

رئیس موچانگ و یون مشغول آموزش به سرباز ها بودن که جانگ بوگو میاد رئیس موچانگ میگه که

اون ها محافظین کشتی تجاری هستن من ماهرترین اون ها رو انتخاب کردم

emperor-of-the-sea-2902968418-53-13.jpg

 

بعد از گذشت چند هفته زمستون میاد

جانگ بوگو به یون و رییس موچانگ میگه که چه اتفاقی برای کشتی سازانی که موجینگجو فرستادیم

افتاده؟ موچانگ: اونها باید کشتی رو تعمیر میکردن

ما باید یک کشتی جدید بسازیم کشتی جدید رو برای به آب انداختن در بندر چانگ جی درست میکنیم

جانگ بوگو میگه من خودم کشتی ها رو بازرسی میکنم به یون هم میگه که برای گشت زنی آماده شه

 

emperor-of-the-sea-2903143119-02-43.jpg

وقتی برمیگردن هاجین میاد و میگه ماجاسوس رو دستگیر کردیم و نقشه ای پیدا کردیم که راه های

اصلی چانگ هی و راه های اصلی نقشه ما در اون بود

emperor-of-the-sea-2903271019-04-36.jpg

جانگ بوگو از جاسوس میپرسه که برای کی کار می کنه

emperor-of-the-sea-2903320419-05-36.jpg

یون هم وقتی میبینه جاسوس جواب نمیده عصبانی میشه و شمشیرشو زیر گلوی جاسوس میزاره و میگه

که اعتراف کن برای کی کار میکنی؟

emperor-of-the-sea-2903332519-07-47.jpg

 

یون میگه اون باید دزد دریایی باشه جانگ هم به جاسوس میگه اگه حرف بزنی زندگیت رو میبخشم

جاسوس هم میگه چطور میتونم بهتون اعتماد کنم به حر حال من میمیرم پس منو بکش

اونا به داخل ساختمان میرن

رییس موچانگ میگه اگه اونا سعی کردن موقعیت راه های اصلی رو یاد بگیرن دزدها نقشه حمله به

چانگ هی رو دارن

emperor-of-the-sea-2903400819-10-33.jpg

یون هم میگه اونا میدونن ما کشتی یک گروه تجاری رو از موجینگجو اسکورت میکنیم ما نمی

تونیمامنیت خودمون رو تضمین کنیم اگه تقسیم بشیم

چی ریانگ هم میگه اگه به چانگ هی حمله بشه همه تلاش ما بی فایده هست ما باید یک نقشه بکشیم

emperor-of-the-sea-2903429319-14-58.jpg

جانگ بوگو هم پس از سکوتش میگه که دزدها به چانگ هی حمله نمیکنن هدف اونا کشتی تجاریه ما با

نقشه ای باید از کشتی تجاری محافظت کنیم من با دولت درباره دفاع از چانگ هی صحبت می کنم به

یون هم میگه امنیت اطراف بندر رو بیشتر کنین

 

 

 

emperor-of-the-sea-2903457019-22-38.jpg

جانگ هوا در حال دور زدن تو بازار بود که هاجین اونو می بینه

emperor-of-the-sea-2903582919-30-34.jpg

emperor-of-the-sea-2903596619-31-34.jpg

اما هاجین که مطمئن نبود اون کیه اون جا چیزی نگفت

تو بندر هاجین توفکر بود که یون بهش گفت: به چی فکر میکنی؟ هاجین گفت: میدونم تو اونو قبلا

دیدی. یون گفت: کی؟

emperor-of-the-sea-2903647719-32-55.jpg

هاجین طوری که به جواب یه مسئله پی برده میگه بانو جانگ هوا . من بانو جانگ هوا رو تو بازار چانگ

هی دیدم یون هم میگه که خیالاتی شدی و … هاجین میگه من مطمئنم

یون: اگه بانو جاتگ هوا تو چانگ هی باشه او حتما میدونه ما تو چانگ هی هستیم و میاد کاپیتان جانگ

رو ببینه این مزخرفات رو فراموش کن راستی تو باید تو این ماموریت ذخیره بمونی

هاجین: ستوان

emperor-of-the-sea-2903727119-47-21.jpg

یون: من نمی تونم ببینم کسی به تو دوباره صدمه بزنه ما دزدا رو ازبین می بریم تو پیش بانو چی ریانگ

بمون

هاجین: من نمی تونم این کار رو بکنم

یون: چی؟

هاجین: زن ها هم حق دارن هدف داشته باشن من به چانگ هی اومدم تا دزدهارو نابود کنم و این وظیفه

منه

یون: تو بهتره به من گوش کنی

هاجین: تو نمی تونی جلوی منو بگیری

یون: خیلی سرسختی

هاجین: توباید بدونی که والدین من به وسیله ی دزدها کشته شدن مگه نه؟

یون: بله

هاجین: من می دونم تو نگران منی اما اگه نتونم بادستام انتقام اونا رو بگیرم نمی تونم راحت باشم

یون: می دونم چه احساسی داری اما من نگرانم و این برای تو خطرناکه تو باید در تمام این ماموریت

خطرناک در کنارم بمونی. باشه؟

emperor-of-the-sea-2903878209-38-49.jpg

هاجین: باشه

محافظ بانو جانگ هوا به وزیر سابق میگه بانو جانگ هوا اینجاست

اون هم به پیش باز جانگ هوا میره

جانگ هوا میپرسه که همه چی خوب پیش رفت وزیر هم سرش رو پایین میاره

اونا به داخل اتاق میرن جانگ هوا میگه شنیدم مرتب به تفریح میری آیا از موندن تو چانگ هی لذت می

بری؟ وزیر میگه که الان میفهمم چرا به من پیشنهاد دادی که به چانگ هی برم

emperor-of-the-sea-2903954616-30-46.jpg

من الان رسیدم اینجا اما اماده ام همه چیز رو درباره دربار امپراطور فراموش کنم من شنیدم تو حفاظت

از کشتی ها رو به جانگ بوگو دادی هنوز هم نتونستی ملاقاتش کنی؟

emperor-of-the-sea-2903996616-33-11.jpg

جانگ هوا میگه نتونستم وزیر میگه تو کارهای مهم رو به اون دادی بدون این که حتی ملاقاتش کنی؟

جانگ هوا هم از کاپیتان جانگ تعریف میکنه و میگه من می دونم کاپیتان جانگ بهترینه. من برای بانو

جمی در یانگزو کار میکردم میدونم کاپیتان جانگ از گروه سول پیانگ هست وزیر هم میپرسه که

میتونم به اون اعتماد کنم اون میگه تو میتونی به اون اعتماد کنی

emperor-of-the-sea-2904111216-44-26.jpg

یوم جانگ و رییس جانگ و ارباب یی یه جلسه تشکیل دادن و یوم جانگ هم مثل همیشه نظر های

خوب میده ( در واقع من نمی دونم این ارباب یی چی کاره هست )

یوم جانگ: کشتی تجاری بندر دوکجین رو ترک کرد و از میان آب های پالگیوم و سادانگ عبور میکنه

ارباب یی: کجا میخوای بهش حمله کنی؟

یوم جانگ این دفعه یه ایده نو میده و میگه: من تو خشکی به اونا حمله میکنم نه تو دریا

ارباب یی: تو خشکی به اونا حمله میکنی منظورت چیه؟

emperor-of-the-sea-2904151616-49-39.jpg

یوم جانگ: جانگ بو گو آماده حمله دریاییه ما وقتی که عبور کردن حمله میکنیم میان آبهای ساندوگ

و اونا رو تو در کنار ساحل فریب میدیم و در خشکی و دریا با هم کمین می کنیم بهترین استراتژی برای

غافلگیر کردن اونها و ما کالاهای اونا رو فورا بدست می آوریم

رییس جانگ: اما قدرت مردان جانگ بوگو تو خشکی خیلی بهتره

emperor-of-the-sea-2904208516-55-36.jpg

جنگ با وو نینگ جو ثابت کرده همان طور که میدونی مردای ما تو خشکی درمانده هستن

یوم جانگ: مهارت جانگ بوگو در کشتی رانی و نیروی جنگی بیشتر هست ما تو جنگ دریایی میتونیم

به اونها ضربه وارد کنیم اما نمی تونیم اون ها رو ازبین ببریم

emperor-of-the-sea-2904251916-59-54.jpg

یوم جانگ: این تنها فرضت برای شکست دادن جانگ بوگو و متوقف کردن گروه سول پیانگ هست

ارباب یی: تو میتونی این کار رو انجام بدی؟

یوم جانگ: من خودم شخصا مردای جنگی رو انتخاب می کنم لطفا به من اعتماد داشته باش

یوم جانگ هم میره که افراد رو انتخاب کنه

رییس جانگ میگه: اون راهنمای دسته دزدان یومچاست

راهنما: من مان چول هستم

emperor-of-the-sea-2904445917-05-26.jpg
یوم جانگ میگه تو باید بدونی من برای چی اینجا هستم اگه تو مهارتت رو ثابت کنی تو جلودار حمله ما

میشی و غنیمت های جنگی برای تو میشه

emperor-of-the-sea-2904456917-06-00.jpg

یوم جانگ به افراد میگه که بپرن توی آب و با تیر کمان و نیزه کسایی که دیرتر به ساحل میرسن رو

میزنن

emperor-of-the-sea-2904579217-09-10.jpg

emperor-of-the-sea-2904608817-10-22.jpg

emperor-of-the-sea-2904648817-13-02.jpg

یوم جانگ از بین افرادی که سریع تر رسیدند سه نفر رو برای برج نظارت انتخاب کرد

تو راه برگشت که از جنگل گذشتن رییس جانگ به یوم جانگ میگفت که یه تعداد افراد بی حریف رو

انتخاب کنه که یه پسر جوون بهشون چند تا تیر مثل تیر های یوم جانگ پرتاب کرد که یکی از آدم های

یوم جانگ رو کشت و یکی هم به طرف یوم جانگ پرتاب کرد که یوم جانگ به صورت خیلی حرفه

ای تونست جلوی تیر رو بگیره

emperor-of-the-sea-2904855217-18-11.jpg

emperor-of-the-sea-2904888017-18-33.jpg

اون پسر هم کل نیرو هایی که با یوم جانگ بودن رو شکست داد رییس جانگ هم ازش شکست خورد

البته جانگ دال که اصلا جلو نرفت یوم جانگ هم تونست اون پسره رو راحت ( زیاد راحت هم نه)

شکست بده

emperor-of-the-sea-2905029717-30-54.jpg

یوم جانگ اون پسره رو به پایگاهش میبره جانگ دال بهش میگه که تو آرزوی مرگ داشتی؟

emperor-of-the-sea-2905070917-34-16.jpg

رییس جانگ میگه کی تو رو فرستاده یکی از افراد یوم جانگ میگه که میدونه که اون کیه و اون به

رییس قبلی این منطقه خدمت میکرد قبل از اینکه ما اینجا رو تسخیر کنیم یوم جانگ هم از اون پسره

میپرسه که چرا سعی کرده انتقام بگیره اون پسره هم میگه منو بکش رییس جانگ هم میخواست اونو

بکشه که یوم جانگ جلوی اون رو میگیره اون پسره رو زندانی میکنن تا بعد حسابش رو برسن

emperor-of-the-sea-2905188717-41-16.jpg

بانو جمی هم تو فکر بود که نیو چانگ و یکی از سرپرستان جانگ هوا میان تو و نیو چانگ بهش میگه

که رییس نون پیشنهاد شما رو قبول کرده بانو جمی هم به سرپرست نون میگه که تصمیم عاقلانه ای

گرفتید من شنیدم که خیلی نزدیک به جانگ هوا هستی این درسته؟ سرپرست هم تایید میکنه بانو جمی

هم میگه که تو باید بفهمی که اون چطور گروهش رو ساخت سرپرست نون هم میگه که اون یه تاجر

بزرگه و همه سرپرست ها مطیعش هستند بانو جمی هم میگه معامله گر زرنگ و باهوش نمی تونه تنهایی

کار کنه معاملات اون سریعا توسعه یافته یه نفر باید از اون حمایت کرده باشه اون کیه؟ به من بگو

سرپرست یون هم میگه که اون وزیر سابق هست

emperor-of-the-sea-2905334317-49-34.jpg

 

بانو جمی: جانگ هوا چطور اونو میشناسه ؟

سرپرست نون: ما نمی دونیم او به تازگی به موجینگجو اومده و با وزیر سابق ملاقات کرده

emperor-of-the-sea-2905396417-53-52.jpg

بانو جمی: مهم نیست که چطور فکر کنم حالا میفهمم چرا به چانگ هی آمده پدر جانگ هوا یک بار

به دولت چانگ هی کمک کرده وزیر به جانگ هوا اعتماد داره

نیوچانگ: وزیر سابق با تو دوستانه برخورد نکرد اگه وزیر سابق از اون حمایت کنه تهدید بزرگی برای

تو خواهد بود

تو این حال هم تا بونگ میاد تو و میگه وزیر ارتش اینجاست

emperor-of-the-sea-2905506017-59-09.jpg

بانو جمی هم به پیش باز وزیر ارتش میره

بانو جمی: سرور من چه سورپرایزی

 

 

 

emperor-of-the-sea-2905546618-02-09.jpg

وزیر ارتش: خوب هستین؟

emperor-of-the-sea-2905550218-01-30.jpg

بانو جمی: بله من همیشه به شما مدیونم

بانو جمی: برای چه به موجینگجو آمده اید؟

وزیر ارتش: من برای تحویل فرمان سلطنتی آمده ام

emperor-of-the-sea-2905573318-04-49.jpg

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
f پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:39 ب.ظ

samira سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 03:01 ب.ظ

ناراحت نشی ها ولی خیلی بد بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد