تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

خلاصه قسمت چهل و پنجم سریال جواهری در قصر

خاندان چویی که ازشکنجه رهایی یافته اند به زندان منتقل می شوند...

پانسول چویی و بانو چویی در این فکر هستند که چه اتفاقی باعث آزادی آنها شده است که گومیونگ می گویدکه آنها گفتند این فرمان ملکه بود و همه فکر می کردند یانگوم در این مدت توسط نگهبانان تنبیه می شود درحالی که در این مدت او در حال بررسی بیماری پادشاه بوده است...

که دراین حین پانسول چویی می گوید پس شما می گویید که زندگی ماحالا در دستان یانگوم است؟ که گیومیونگ می گوید حالا ...

وزیر اوو که فکر می کند یانگوم مرده است وقتی متوجه می شود او زنده است عصبانی می شود و علت زنده ماندن یانگوم را جویا می شود که به او اعلام می کنند به دستور ملکه یانگوم را آزاد کردند...

یانگوم که متوجه بیماری پادشاه شده است به همراه افسرمین به نزد ملکه می روند ، که ملکه از یانگوم می پرسد که بیماری پادشاه را تشخیص داده است؟...

که یانگوم می گوید: بله ، ما بر روی بیمارانی که در آنها علائم سرما خوردگی وجود داشت به دقت امتحان کردیم اما من فهمیدم که مسئله سرما خوردگی نیست زیرا علائم دیگری نیز در پادشاه دیده می شود که من با موفقیت دو فردی راکه علائم پادشاه را داشته اند باموفقیت درمان کردم...

ملکه از یانگوم می پرسد که اسم و علت این بیماری چیست و پادشاه چگونه به این بیماری مبتلا شده است که یانگوم اعلام می کند من بیماری را یافته ام اما اسم آن را نمی دانم...

دراین حین پزشک قصر اعلام می کند که می داند اسم این بیماری چیست و می گوید برای درمان پادشاه باید از شیرین بیان استفاده کرد که یانگوم سریعا مخالفت خود را اعلام می کند و می گوید برای درمان پادشاه باید از داروی یونگ دام ساگان استفاده کنیم...

به دستور افسرمین یکبار دیگر پادشاه رامعاینه می کنند که پس از معاینه پادشاه ، پزشک قصر هم چنان بر عقیده قبلی خود معتقد است و  پزشک جانگ نظر یانگوم را تایید می کند...

که در این حین وزیر اوو به دیدار ملکه می آید و از اوتقاضا می کند که حرف های یک پزشک ساده را قبول نکند و از تصمیم خود برگردد و از او می خواهد مراقب او و داروخانه سلطنتی باشد زیرا با این اقدام وضعیت او و داروخانه به خطر می افتد که ملکه تقاضای وزیر اوو راقبول می کند و معالجه پادشاه را به پزشک قصرمی سپارد...

که یانگوم اعتراض می کندو اعلام می کند یک تشخیص اشتباه روی سلامتی پادشاه مستقیما تاثیر می گذارد و اگر ما او را زودتر درمان نکنیم ازدردشکم رنج خواهد برد و هم چنین سنگینی نفس او را به سمت سکته می کشاند...

ملکه به دلیل شدیدتر شدن بیماری پادشاه سران قصر را جمع می کند و اعلام می کند که تشخیص یانگوم درست بوده است...

یانگوم در جلسه پزشکان استفاده از طب سوزنی در مناطقی را خواستار می شود که باعث مخالفت پزشکان قصر می شود اما با اصرار یانگوم این کار عملی می شود...

یانگوم که به دیدار یونسنگ رفته است توسط ماموران قصر به علت تجویز اشتباه دستگیرمی شود ...

یانگوم و افسرمین جانگ هو را دستگیر می کنند و به آن ها می گویند که پادشاه نمی تواند ببیند و علت را از آن ها جویا می شوندکه وزیر اوو دستور می دهد که افسرمین را زندانی و یانگوم رابه بیرون از قصر بیندازند...

که ناگهان ملکه  از راه می رسد و به یانگوم و افسرمین می گوید که من به شما اطمینان کردم چطور توانستید مرتکب چنین کار وحشتناکی شوید...

که یانگوم اعلام می کند من این کار را کردم تا مانع  کورشدن پادشاه شوم و به خاطر طب سوزنی نیست که بینایی او ضعیف شده بلکه این قسمتی از مراحل درمان است و از ملکه می خواهد که اجازه دهدخود او پادشاه را معاینه  کند(که باعث تعجب حاضرین می شود زیرا زن ها حق ندارند پادشاه را معاینه کنند)...

ملکه از یانگوم می پرسد که آیا می تواند پادشاه  را درمان کند یا نه ، که یانگوم ابراز تاسف می کند ومی گوید یک پزشک نمی تواند درمورد بیماری ضمانت دهد که ملکه می گوید پس تو قصد داری مرگ خود را به عقب بیندازی که یانگوم می گوید یک پزشک تلاش نمی کند زندگی خودش راقبل از بیمارش نجات دهد...

بانوچویی به نزد یانگوم و افسرمین می آید و اعلام می کند که  ملکه دستور داده است یانگوم پادشاه را معاینه کند و تا آن زمان افسرمین نیز در زندان حبس شود...

یانگوم شروع به معاینه پادشاه می کند...

یانگوم پس ازمعاینه به مطالعه کتاب ها می پردازد...

دراین حین بانوچویی یوئلی را فرا می خواند و ازیوئلی می خواهد که مقداری آرسنیک به عنوان دارو به پادشاه تجویز کند...

پس از رفتن یوئلی ، بانوچویی اعلام می کند تنها کسی که می توانسته آن ظرف را در آشپزخانه بگذارد خود یوئلی است و به همین دلیل مراقبی برای او می گذارد و متوجه ارتباط یوئلی با بانو پارک (بانوی سابق مشی های دربار) می شود...

دریکی از مراحل معالجه حال پادشاه وخیم تر می شود که این امر باعث زندانی شدن یانگوم می شود...

هم چنین بانوچویی و گیومیونگ نیز به علت خیانت دستگیر می شوند و به زندان انداخته می شوند...

یانگوم وافسرمین در زیر شکنجه هستند که ناگهان رییس کاردارها فرا می رسد و اعلام می کند که  ملکه دستور داده است یانگوم را آزاد کنید...

یانگوم را به نزد ملکه می برند و ملکه می گوید که حال پادشاه رو به بحران است به گونه ای که پزشک شین می گوید بیماری پوستی پادشاه خوب شده است و ملکه از یانگوم می خواهد کارخود را ادامه بدهد ویانگوم شروع به مداوای پادشاه می کند...

پس ازساعت ها تلاش یانگوم از پادشاه می خواهد که از خواب بیدار شود و چشمان خود را باز کند...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد