تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

خلاصه قسمت سی و هشتم سریال جواهری در قصر!

... و ملکه مادر که از ناحیه معده و طحال دچار مشکل شده بود قادر به خوردن دارو و غذا نبود و در شرایط چندان مناسبی قرار نداشت جلسه پزشکی نیز برگزار شد و همه تقصیرات هنوز بر گردن استاد یانگوم بود!

استاد


 ولی هر لحظه خبر بحرانی تر شدن حال ملکه مادر به گوش پزشکان می رسد و راهی برای درمان او یافت نمی شود.. و ملکه مادر نمی تواند هیچ دارویی را بخورد و استفراغ می کند طب سوزنی هم به دلیل ضعف شدید ملکه مادر پاسخگو نیست..

ملکه مادر در حالت مریضی


پزشک مسئول سلامتی ملکه مادر دیگر هیچ فکری به نظرش نمی رسد و کاملاً نگران است..

در حال فکر کردن


یانگوم به آشپزخانه سلطنتی مراجعه می کند و از گیومیونگ تقاضای لیست مواد غذایی تجویز شده به ملکه مادر را می کند با وچودیکه گیومیونگ ابتدا به او با تنفر رفتار می کند ولی در نهایت لیست را در اختیار یانگوم قرار می دهد

کیومیونگ زمانی که یانگوم را می بیند


همچنین نگاهی به لیست مواد غذایی که برای ملکه مادر در گذشته سرو می شده می اندازد و متوجه می شود که ملکه مادر به برخی از خوراک از جمله لوبیا سبز ، سیر و ماهی کپور و.. تمایل نداشته اند و هیچگاه از آن ها استفاده نمی کرده اند و این موضوع را به استادش اطلاع می دهد

یانگوم در حال پیدا کردن راه حل


و از آنجاییکه ملکه مادر به دلیل طعم غذا ها و ضعف قادر به استفاده از مواد غذایی نیستند یانگوم به استادش استفاده از غذاهای که بصورت قرص تهیه شده را پیشنهاد می کند و شروع به ساختن قرص می کند (البته با توجه به اینکه باید این کار را مخفیانه انجام می داد از لوازم یونسنگ استفاده می کند)...

یانگوم و یونسنگ ....


و ملکه مادر برخلاف سایر غذاها می تواند قرص هایی که یانگوم ساخته بود را استفاده کند و البته بار دیگر نفرت مادام چویی را بیشتر کند...

ملکه مادر در حال خوردن قرص


یوئل لی که محل ساخت قرص های ملکه مادر را می یابد و متوجه می شود در قرص ها سیر بکار رفته به سرعت به پزشک سلطنتی اطلاع می دهد و ملکه برای سرکشی سریعاً به سوی آشپزخانه یونسنگ می رود و به یانگوم می گوید چطور جرات می کند از سیرهایی که ملکه مادر از آن متنفر است استفاده کند؟!

جای قرص ساختن رو فهمید


و ملکه سریعاً خواستار برکناری پزشک مسئول سلامتی ملکه مادر می شود...


ملکه مادر پس از اطلاع از این موضوع که در قرص ها سیر بکار رفته بود چندان ناراحت نمی وشد و از یانگوم و پزشک شین می خواهد تا داخل بیایند یانگوم و پزشک شین که دیگر منتظر مراحل اداری اخراج خود بودند با شنیدن این خبر واقعاً تعجب می کنند

یانگوم در حال توضیح دادن


ملکه مادر از پزشک شین می پرسد اگر ذره ای سیر در غذایی باشد من متوجه می شوم پس چطور او قرص ها را تهیه کرده بود که متوجه سیر نشده است؟! پزشک شین اعلام می کند که یانگوم اینکار را کرده بود و یانگوم هم توضیح می دهد...

همه در حضور ملکه مادر

و ملکه مادر آن دو را بسیار تشویق می کند..

تشویق ملکه مادر از استاد شین ویانگوم


درمان ملکه مادر از شرایط بحرانی خارج می شود و طب سوزنی نیز انجام می شود...

در حال انجام طب سوزنی


رئیس کاردار به پیش پزشک شین و یانگوم می آید و به آنان اطلاع می دهد که شاه قصد دارد به دلیل کار خوب آنان به آنها پاداش و جایزه بدهد...

در حال رساندن خبر


و ناگهان متوجه یانگوم می شود و به او می گوید تو یانگوم هستی که قبلاً.... و با او در مورد مسایل گذشته کمی صحبت می کند و به او می گوید در مورد مسایل کوچک روی من حساب کن! و یانگوم بلافاصله به او می گوید که تقاضایی از او دارد!

کاردار یانگوم را شناخت


مادام چویی از اینکه نتوانست بار دیگر جلوی یانگوم را بگیرد بسیار ناراحت است و حتی نقشه های چویی و وزیر نیز دیگر موثر نیست و شرایط بحرانی تر می شود...

بانو چویی خون خود را می خورد


از طرف دیگر یوئل لی به پیش گیومیونگ می رود و به او می گوید که شنیده است که اگر او به شما کمک کند قدرت و امنیت بدست می آورد و ادعا می کند که می تواند یانگوم را به دردسر بیاندازد!

دسیسه ای دیگر


بانو مین یونسگ را بیرون می برد و در برابر نور ماه به او نحوه دریافت انرژی و آداب ملاقات به شاه را می آموزد ولی...

دارن به ماه نگاه می کنند


در این حین پادشاه سر زده به دیدن یونسنگ می آید (ظاهراً  در اثر تقاضای یانگوم به رئیس کاردار) ولی یونسنگ در محل خود نبود!!! شاه مدتی منتظر می ماند و رئیس کاردار یکی را برای یافتن یونسنگ می فرستد یونسنگ به سرعت بر می گردد ولی ظاهراً شاه رفته بود و او باز هم نتوانسته بود شاه را ملاقات کند..

پادشاه در حال رفتن به اتاق یونسنگ


او شروع به گریه می کند ولی ..... 

یونسنگ

ناگهان شاه دوباره باز می گردد و یونسگ را بیدار می کند!

یونسنگ آن شب تلاش می کند تا آداب مربوطه را انجام دهد ولی شاه متوجه می شود که یونسنگ خیلی ساده و پر اضطراب است و این اعمال او آموخته دیگران است!

یونسنگ وای


ملکه ، یانگوم را فراخوانی می کند و از او به خاطر تشخیص صحیح بارداری خود تشکر می کند و متوجه می شود که او را قبلاً دیده است و یانگوم به او توضیح میدهد و ملکه برای بانو هن اظهار تاسف می کند..

یانگوم در حضور ملکه


ملکه به یانگوم می گوید در آینده می تواند در بعضی موارد به او کمک کند! و صحنه احساسی شکل می گیرد و یکی از آهنگ های زیبای سریال نیز نواخته می شود... و ملکه از یانگوم تقاضا می کند غذایی که در حین مسابقه طبخ کرده بود مجدداً برایش آماده کند...

ملکه یانگوم را کامل به یاد آورد


یانگوم برای تهیه مواد غذایی مورد نیاز به آشپزخانه سلطنتی می رود که ناگهان بانوی اول (گیومیونگ) وارد می شود و از او می پرسد اینجا چکار می کند؟

خلاصه قسمت سی و هفتم سریال جواهری در قصر!

قسمت سی هفتم شروع ولوم سوم مجموعه است...

خیلی جالب می شد اگر تلویزیون به گونه ای پخش این برنامه را شروع می کرد تا این قسمت به مناسبت هفته مادر پخش می شد اینطور نیست؟!


... ملکه مادر به خاطر اخراج پزشک خانوادگی اش ، از درمان امتناع می ورزد شاه که از حرکت ناگهانی مادرش در این مورد تعجب می کند از بانوی اول می خواهد تا علت آن را جویا شود

ملکه مادر از پذیرش درمان خودداری می کند


رئیس درمانگاه از پزشک شین می پرسد چکاری انجام داده که ملکه مادر او را نادان خطاب کرده  است؟! ولی او جوابی ندارد!

پزشک شین مورد مواخذه


پزشک مسئول سلامتی ملکه مادر برای بردن دارو پیش او می رود ولی با کمال تعجب مشاهده می کند که پزشکی که شاه او را اخراج کرده بود نزد ملکه مادر است و ملکه مادر به پزشک شین می گوید چطور به داروی تو اعتماد کنم در حالیکه در گذشته کسی به خاطر درمان نادرست تو مرده است؟!

ملکه مادر علت را به پزشک شین می گوید


و پزشک اخراج شده به ملکه مادر می گوید که به دلیل اشتباه این پزشک دربار ضربه شدیدی دیده است و به پیشنهاد وزیر جو بخشیده شده است و ...

پزشک معزول حیله گری می کند


به این ترتیب نه تنها پزشک شین بلکه وزیر چپ و افسر مین جو نیز مورد هدف قرار می گیرند...
خبر به افسر مین می رسد و افسر مین بیان می دارد که توطئه وزیر اوگیومو و خاندان چویی است زیرا نمی خواهند زمین هایشان را از دست بدهند

افسر مین در حال شنیدن ماجرا


مادام چویی دلیل امتناع ملکه مادر را به شاه اطلاع می دهد..

بانوی اول علت امتناع ملکه مادر را با آب و تاب به شاه می گوید


.. در نهایت شاه که وضعیت مادرش را در خطر می بیند اعلام می کند تا پزشک شین را بر کنار کنند و اگر سودی حاصل نشد حتی هیات چینی بر کنار کنند و اگر نشد زمین ها را پس می دهد و اگر باز هم نشد..

شاه دستور می دهد هر کاری که مادرش بخواهد انجام می دهد


پزشک شین باوجودیکه خبر عزل خود را می شنود به پیش ملکه مادر می رود و از او خواهش می کند تا به سلامتی خود اهمیت بدهد ولی ملکه مادر این خطاب را توهین تلقی می کند...

خواهش پزشک شین از ملکه مادر چهت ادامه درمان

در این موقع ناگهان یانگوم از ملکه مادر خواهش می کند تا شرط بندی با شاه را کنار بگذارد زیرا در این شرط بندی جان خیلی ها به خطر می افتد و به او می گوید این شرط بندی روی زندگی خودتان است و نه آزمایش شاه و ...

یانگوم به ملکه مادر پیشنهاد شرط بندی می دهد


یانگوم به ملکه مادر پیشنهاد می دهد به جای اینکه روزی زندگی اش شرط بندی می کند با او شرط بندی کند! و می گوید اگر با من شرط بندی کنید فقط زندگی من در خطر است در حالیکه اگر با شاه شرط بندی کنید زندگی خود ، معلم من و پادشاه و مردم چوسان در خطر است!

یانگوم و خواهش از ملکه مادر


ملکه مادر می گوید شرط بندی تو چیست؟ یانگوم می گوید : اگر من برنده شود شما معالجات معلم مرا می پذیرید و اگر باختم زندگی من برای شما! ملکه مادر از یانگوم می پرسد آیا زندگی تو چنان بی ارزش است؟ یانگوم می گوید : زندگی من با ارزش است ولی زندگی معلمم با ارزش تر است

چهره پزشک شین تحت تاثیر صحبت های یانگوم!


ملکه می گوید چطور شروع کنیم؟ یانگوم معمایی مطرح می کند : "او کیست که تست کننده غذای پادشاه از دوران بسیار قدیم بوده ، تست کنندگان غذا در چین همگی از او اساس گرفته اند او خدمتکار است و کارهایی به آن پستی انجام می دهد ، معلم تمام خانواده است افسانه ای گفته  زمانیکه او زنده است تمام کوه ها پوشیده است و زمانیکه بمیرد تمام دنیا را آب می گیرید! " و سپس به ملکه مادر می گوید شما به خاطر سلامتی خود تنها یک روز مهلت پاسخ دارید
پزشک مسئول این خبر را به گوش سایرین (مین جو ، یانگ داک ، داگو ) می رساند و بیان می کند که اگر یانگوم موفق شود وزیر اوه به دامی که خود درست کرده می افتد ولی اگر موفق نشود بی شک 3 انسان خوب را از دست داده ایم!

خبر پراکنده می شود


آن شب همه افراد قصر و شهر به جواب معمای یانگوم فکر می کرند... از جمله داگو و همسرش!

داگو و همسرش به معما فکر می کنند


و حتی بانو چویی برای شکست یانگوم از همه خواسته بود تا در کتابها و از هر طریقی جواب را پیدا کنند!
و قطعاً پادشاه نیز به پاسخ معما می اندیشید...

بانو چویی از همه می خواهد در پی پاسخ باشند


همه با مشاهده یانگوم از او پاسخ را می پرسیدند!
مادام چویی به پیش ملکه می رود و به او می گوید ما جواب را یافتیم نگران نباشید!
زمان شرط بندی به پایان می رسد و افراد مرتبط جهت شنیدن پاسخ ملکه در اتاق وی گردهم می آیند..
در همین حین ملکه مادر علام می کند "معالجات پزشکی را می پذیرم" و حیرت دیگران را برمی انگیزد!

ملکه مادر درمان را می پذیرد

یانگوم از شنیدن صحبت ملکه مادر تعجب می کند


پس از آنکه پزشکان معالجات ملکه مادر را انجام می دهند...

پزشکان و شروع به درمان ملکه مادر


شاه و ملکه به ملاقات ملکه می روند ، شاه یانگوم را سرزنش می کند که چطور در چنین وضعیتی ملکه مادر را به زحمت انداخته و از او خواسته در مورد معما بیاندیشد ولی ملکه مادر می گوید آنچنان در زحمت هم نیافتادم زیرا بانو چویی جواب را به من گفت! شاه می پرسد این پاسخ چیست؟ ملکه مادر می گوید جواب معما من هستم! و سپس یانگوم شروع به توضیح می کند..


ملکه می گوید او دختری زیرک است زیرا من از ابتدا بازنده بودم اگر پاسخ را نمی دانستم که بازنده بودم و اگر پاسخ را می دانستم می فهمیدم که کارها را برای پسرم سخت کرده ام... هم اینک نه می توانم او را تنبیه کنم نه به او جایزه دهم

ملکه مادر می گوید : "از اول هم بازنده بودم"


یونسگ برای پرسید ماجرا به سوی یانگوم می آید و شاه در حین راه او را می بیند و از او سوال می کند از بانوی کجاست ؟!

شاه یونسگ را در راه می بیند


در این حین شین بی ناگهان یانگوم را صدا می کند و اعلام می کند که حال ملکه مادر وخیم است..

وخامت حال ملکه به یانگوم اعلام می شود


شاه بسرعت نزد ملکه مادر می آید و از پزشکان می پرسد چرا او داروها را استفراغ می کند پزشک بیان می کند که بدلیل تاخیر درمان طحال و معده او بسیار ضعیف شده است..

شاه از همه پزشکان می خواهد تا درمان ملکه مادر را در اولویت قرار دهند

پادشاه از پزشک اول دربار درخواست می کند تا درمان ملکه مادر را در اولویت امور قرار دهد و پزشکان جلسه اضطراری تشکیل می دهند ، در بین جلسه خبر می رسد که حال ملکه مادر اصلاً خوشایند نیست و حتی غذاهای عادی را نیز استفراغ می کند...

خبر حال ناگوار ملکه مادر به جلسه پزشکان می رسد

خلاصه قسمت سی و ششم جواهری در قصر!

..و پزشکی که نبض ملکه را گرفته بود سعی می کند تا با توضیحات خود بفهماند که یانگوم و شین بی خیلی زود قضاوت کرده اند و حتی از آنان می خواهد تا دیگر اشتباه نکنند و همه ابهامات را با او در میان بگذراند!

پزشکی که ملکه را معاینه کرده بود


ولی یانگوم هنوز مشکوک است!

یانگوم هنوز مشکوک است


پزشک مسئول سلامتی ملکه ، پزشک بانو را برای درمان با طب سوزنی آموزش و امتحان می کند و سپس برای درمان به سوی ملکه مادر می فرستد

تمرین پزشک


ولی زمانی که پزشک بانو مشغول طب سوزنی بود حال ملکه ناگهان به هم می خورد...

حال ملکه به هم می خورد


پزشکان جلسه اضطراری تشکیل داده و بر تشخیص بیماری مشکوک می شوند...

جلسه اضطراری پزشکان


پادشاه متوجه اشتباه تشخیص شده و به وزیران و پزشکان هشدار می دهد و دستورات لازمه به بانوی منشی ها ابلاغ می گردد
داگو نیز با پرس و جو از حوالی قصر متوجه می شود که حال ملکه چندان خوب نیست و یانگوم باید سرش حسابی شلوغ باشد..

داگو و اطلاع از بیماری ملکه


یانگوم که از همان ابتدا به تشخیص اشتباه بیماری ملکه مشکوک بود شروع به تحقیق در کتابخانه می کند..

یانگوم و تحقیق در کتابخانه


رئیس درمانگاه قصر نیز دوباره به پزشک مسئول شدیداً اخطار می دهد...

اخطار به پزشک مسؤل


شین بی جریان مشکوک بودن یانگوم نسبت به تشخیص نبض را به پزشک مسئول سلامتی ملکه می گوید...

شین بی به پزشک مسؤل می گوید که یانگوم به تشخیص مشکوک است


پزشک مسئول جلسه ای ترتیب می دهد و در بین جلسه با وجود مخالفت های سایرین از یانگوم می خواهد تا شرایط ملکه را دوباره توضیح دهد...

یانگوم د رجلسه علائم را شرح می دهد


یانگوم علائمی چون قرمزی لثه و نبض سن را اعلام می کند و به پزشکان می گوید ظاهراً او هنوز بچه مرده دیگری در شکم دارد (بچه او دو قلو بوده) و پزشکان بهت زده از او می پرسند چطور او نبض پیچیده سن را تشخیص داده!

پزشکان در تعجب


لذا رئیس درمانگاه با توجه به علائم اعلام شده تصمیم می گیرد مجدداً هر دو بانو را برای معاینه ملکه بفرستد...
یانگوم و بانوی پزشک علائم نبض ملکه را اعلام می کنند

معاینه مجدد یانگوم و یئول


ولی پزشک مسئول با وجود مخالفت پزشکان دیگر به گفته یانگوم اعتقاد بیشتری دارد و اعلام می کند تشخیص بانو یئول به نتیجه نرسید و مسئولیت درمان و تشخیص یانگوم را می پذیرد...
پزشک از یئول می خواهد که برای طب سوزنی ملکه آماده شود ولی یئول اعلام می کند که چون نبضی که یانگوم اعلام می کند احساس نکرده اعتمادی برای انجام ندارد و در نهایت پزشک مسئول از یانگوم می خواهد تا ملکه را طب سوزنی کند...

یئول ازانجام طب سوزنی سر باز می زند


و یانگوم با موفقیت او را طب سوزنی می کند...

یانگوم طب سوزنی می کند


و درمان را ادامه می دهد...

درمان ادامه می یابد


و یونسنگ نیز برای اینکه مشکلی برای یانگوم پیش نیاید برای سلامتی ملکه دعا می کند...

یونسنگ برای سلامتی ملکه دعا می کند


همه پزشکان نگرانند که آیا این درمان و تشخیص صحیح بوده یا خیر! دو روز می گذرد و هیچ بهبودی در ملکه حاصل نمی شود
داگو به افسر مین خبر می دهد که یانگوم خود را در جریان بیماری ملکه وارد کرده است ، افسر مین حسابی نگران می شود...

داگو به مین خبر می دهد


خبر عدم بهبودی ملکه به گوش شاه می رسد شاه تصمیم می گیرد ملکه را سریعاً ملاقات کند... ولی ملکه در همین موقع مشغول خونریزی بود!


همه وحشت می کنند ولی سرانجام بچه مرده دیگری خارج می شود.. و یانگوم خیالش راحت می شود..


شاه از این واقعه (خروج بچه) واقف شده و به پزشکان می گوید کارشان را بدرستی انجام داده اند...

شاه از کار پزشکان راضی است


یئول نیز از پزشکان تقاضای انزال درجه می کند ولی پزشک مسئول از انجام اینکار جلوگیری می کند و پس از خروج پزشکان او به یانگوم چهره دوم خود را نشان می دهد و به او می گوید چرا مرا از روی عمد نابود کردی؟!

یئول چهره دیگر خود را به یانگوم نشان می دهد


یانگوم که در بدو اخراج از قصر بود دوباره در قصر ماندگار شد و پزشکی که بانو چویی به او دستور بیرون راندن یانگوم را داده بود از مادام چویی فرصت دیگری می خواهد...


یانگ داک نیز در این فرصت درمانگاه و داروخانه خود را در چوسان برقرار کرده بود و یانگوم به ملاقات او می آید...

یانگ داک داروخانه و درمانگاه جدید تاسیس می کند


افسر مین و وزیر نیز تصمیم می گیرند برای تجهیز سلاح به شاه پیشنهاد کاهش زمین های صاحب منصبان را ارائه کنند که البته با موافقت شاه روبرو می شود.

پیشنهاد تجهیز سلاح در برابر کاهش زمین های صاحب منصبان


وزیر اوگیومو که دارای بیشترین تعداد زمین های تقدیمی بوده با این وضعیت سخت عصبانی می شود و جلسه ای با صاحب منصبان ترتیب می دهد که البته بانو چویی اعلام می کند که ترتیب کارها را می دهد!

جلسه ترتیب داده شده


در همین وضعیت خبر می رسد که ملکه مادر درمان را متوقف کرده است.. شاه به ملاقات ملکه مادر می رود و ملکه مادر به او می گوید : "از کی تاحالا نگران من شدی برگرد و هرگز نمی خواهم تو را ببینم ، چطور توانستی پزشک خانواگی مرا مرخص کنی و به جایش پزشک دیگری بیاوری"!

ملکه مادر از درمان سرباز می زند


و مادام چویی از این حیله خشنود می شود و...

 

و این توطئه دیگری از طرف چویی بود