تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

قسمت 51 سریال امپراطور دریا

سقوط چانگهی :

 

نیروهای کمکی از پایتخت میرسند و کیم یانگ دوباره به چانگهی حمله میکنه و با این همه تیر اندازی هیچ تیری به سمت کیم یانگ هم نمیره . مبارزه شروع میشه ولی تعداد نفرات کیم یانگ زیاده که از گارد حفاظتی ساحل عبور می کنند و به پایگاه حمله می کنند که رییس موچانگ و نفراتش سریع ساحل را ول می کنند و میرند تا از پایگاه محافظت کنند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رییس جانگ هم با چند نفر میریزند سر کاپیتان جانگ (سان پیل) و اون را می کشند

 

 

 

 

یون پیش چی ریانگ میاید و میگه ارتش کیم یانگ وارد پایگاه شدند و شما باید از اینجا فرار کنید .چی ریانگ و جانگهوا  هم به سمت ساحل به راه میوفتند

 

 

 

کیم یانگ هم وارد مقرر میشه و میگه زن و بچه گونگ بوک را برام بیارین

 

 

در راه افراد کیم یانگ جلوی چی ریانگ را میگیرند و بعد از کشتن محافظ هاش به جانگهوا و چی ریانگ حمله میکنند و چی ریانگ را میزند و تا میان جانگهوا را بزنند یوم مون از راه میره و همشون را ردیف میکنه ولی خودشو نشون جانگهوا نمیده

 

 

 

 

 

 

 

جانگهوا مراقب داشت

 

 

 

 

 

چی ریانگ که نفسهای اخر را میکشه به جانگهوا میگه من هر وقت تو را میدیم قلبم می شکست .لطفاً از بچم مراقبت کن و چی ریانگ هم میره پیش گونگ

 

 

یون و رییس موچانگ هم تا تنوستند دشمن کشتند افراد کیم یانگ هم وقتی دیدند حریفشون نمیشند اونا را محاصر می کنند و یون و رییس موچانگ مردانه تا آخرین نفس می جنگند و کشته میشند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جانگهوا در ساحل به سمت قایق می دوه که افراد کیم یانگ هم تقیبشون می کنند . یوم مون و یک یانگ هم به کمک جانگهوا میاند و جلویی افراد کیم یانگ را می گیرند جانگهوا هم سوار قایق میشه و اوضاع را نگاه میکنه

 

 

 

در این بین بک کینگ کشته میشه .و برای مقابله با یوم مون راهی به غیر تیر کمان نمی مونه و سری اول تیرها پرتاب میشه و یک گروه دیگه میرند جلو که همه ردیف می شند و سری دوم تیرها شلیک میشه که یوم مون دیگه ضعیف میشه و میاید بره پیش جانگهوا که میوفته زمین و میمیره و به قول خودش عمل کرده .و مرگ اون هم در ساحل و رو به افق بود در نهایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 در یانگزو وقتی که گونگ بوک اومد پیش یوم مون و گفت که تو و اربابت بودین که به چانگهی حمله کردین و عامل کشته شدن پدرم بودین یوم مون عصبانی شد و رفت که سوهانگ را بیاره کتک حورد که جانگهوا از اون مراقبت کرد تا خوب بشه که یوم مون گفت من گناه خیلی بزرگی در حق شما مرتکب شدم که نمی تونم بگم(کشتن پدر جانگهوا) ولی مطمئن باشید که این گناه را با جونم جبران میکنم

 

 

جانگهوا با پسر گونگ بوک و سونگ جون و پدرش با یک کشتی به راه میوفتند مقصد سفر معلوم نیست .و جانگهوا هم خاگستر گونگ بوک را به دریا می سپاره

 

 

 

جانگهوا : تو یکبار در جزیره سایانگ بهم گفتی که این دریا زیبا محل درد و غم واندوهه .شاید تقدیر ما هم یکی از این غمها بوده به خاطر موجهای غم انگیز و دردناکی که همیشه در قلبت خروشان بود . حالا من بهت اجازه میدم که بری به دور دستها  و خارج از این میسر دریایی که خودت باز کردی  و من خورشید تابان و ریگهای سفید و ماسه های چانگهی را که تو خیلی دوست داشتی همراه با خاطرات با تو را در قلبم نگه میدارم

 

 

جانگهوا خطاب به پسر گونگ بوک  : عزیزم این میسر دریایی را بخوبی به خاطر بسپار یکروزی تو دوباره به این مسیر بر میگردی

 

 

 


 

ارباب جو و جانگهوا اگه به یانگزو برگردند نمی تونند وارد شرکت سول پیانگ بشند چون گونگ بوک بدجور حال چان سان گویی را گرفت و معلوم نشد شرکتش در یانگزو چی میشه

 

 در نهایت زنده ماندگان :

گروه بد : کیم یانگ ، جونگ دال، رییس جانگ، تی چون، چان تی،

گروه خوب : جانگهوا و پسر گونگ بوک ، ارباب جو و خدمتکار وفادارش (در صورتی که به یانگزو رسیده باشند) ،سون جونگ و پدرش مک بونگ و سرپرست یو در یانگزو

 مفعود الاثر : دختر گونگ بوک و مترجم گروه و دابوک زن سون جونگ !!؟؟

ادامه ندارد

پایان