تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

خلاصه قسمت سی و نهم سریال جواهری در قصر!

قسمت سی و نهم  و چهلم مجموعه جواهری در قصر یکی از زیباترین ، پرماجرا ترین و احساسی ترین قسمت این سریال است که دیدن آن را به علاقمندان اکیداً توصیه می کنیم...

... گیومیونگ که یانگوم را در آشپزخانه دربار می بیند او را تهدید به تنبیه کرده و از آشپزخانه بیرون می کند...

گیومیونگ یانگوم را از آشپزخانه بیرون می کند


یانگوم هم در آشپزخانه یونسنگ شروع به طبخ غذای سفارشی ملکه می کند..

غذای ملکه و طبخ یانگوم


ملکه مادر هم که فراموش کرده بود به آشپزخانه اطلاع دهد که امشب از غذای یانگوم استفاده خواهد کرد .. گیومیونگ برایش غذا می برد ولی  ملکه به او می گوید که امشب از غذای یانگوم را خواهد خورد و گیومیونگ با ناراحتی غذایش را بر می گرداند..
گیومیونگ که اصلاً دل خوشی از یانگوم ندارد ، از دستیار پزشک یوئلی می خواهد تا به اتاقش برود...
یانگوم هم برای دیدن داگو و همسرش به خانه خود می رود و البته به خاطر شدت خستگی خوابش می برد...

یانگوم می خوابد


گیومیونگ و دستیار پزشک یوئلی نیز آن شب وارد معامله می شوند و قرار می شود یوئلی یانگوم را از قصر اخراج کند و در عوض گیومیونگ دستمزد تعیین شده را به او بدهد...

یوئلی و همدستی با بانوی اول (گیومیونگ)


از طرفی دیگر شاه فرمان می دهد به دلیل شیوع طاعون در حاشیه شهر و قحطی ، پیگیری جدی صورت گیرد و پزشک ارشد ، دستیارانش  به منطقه شیوع اعزام شوند تا از شیوع بیشتر بیماری جلوگیری شود...
یوئلی که شیوع بیماری را فرصت مناسبی برای ضربه به یانگوم می بیند در جلسه پزشکان تمایل خود را به اعزام به منطقه شیوع بیماری صریحاً اعلام می کند..

اعلام داوطلبانه یوئلی برای رفتن به منقطه بیماری زده


البته قبل از اعزام خود به منطقه ، یوئلی از یانگوم می خواهد تا از این پس او به جایش از ملکه مراقبت کند...! ولی یانگوم بدون اطلاع از این مسئولیت جدید از انجام وظایف قبلی باز می ماند!

یانگوم و مراقبت از ملکه


و همه تصور می کنند او برای جلب اعتماد ملکه خود مبادرت به رسیدگی به او نموده است و او را تنبه می کنند و بدین ترتیب یانگوم اولین ضربه را از سوی یوئلی می خورد! و یانگوم دوباره چهره موزیانه یوئلی را می بیند..

یانگوم مورد اتهام


یانگوم که به تمیز کردن اتاقهای دستیاران تنبیه شده بود اتاق ها را مرتب می کند ولی ضربه دوم دیگری از جانب یوئلی به او می رسد زیرا لیست داروها  را در لابلای کتاب های مرتب شده یانگوم پنهان می کند و چهره او را نزد پزشکان منفور تر می سازد.. و همه فکر می کنند او این کار ها را به خاطر کنار زدن یوئلی انجام می دهد...

چهره موزیانه یوئلی


یانگوم زمانیکه به یوئلی تذکر می دهد که او خواسته تا به ملکه رسیدگی کند یوئلی همه چیز را انکار می کند!

یانگوم و برخورد با یوئلی

یانگوم عصبانی


و یانگوم که می بیند یوئلی همه چیز را انکار می کند با او بحث می کند و حتی به او هشدار می هد ، بی اطلاع از اینکه پزشک شین پشت سر او ایستاده و مشغول گوش دادن به صحبت های اوست .. یوئلی هم از فرصت استفاده می کند و خود را مظلوم نمایی می کند! و بدین ترتیب سومین ضربه کاری تر از طرف یوئلی به سوی یانگوم روانه می شود...

یوئلی و مظلوم نمایی


پزشک شین سریعاً یانگوم را به بخش اداری منتقل می کند... ولی چون او مورد توجه ملکه بود پزشکان تصمیم می گیرند او را به منطقه شیوع طاعون اعزام کنند!
و بالاخره یانگوم و سایر دستیاران و عوامل به منطقه شیوع طاعون اعزام می شوند و البته از بخش نظامی سربازان تحت فرماندهی افسر مین جانگ هو به منطقه اعزام می شوند و یانگوم از این موضوع ابراز خشنودی می کند..

یانگوم و منطقه طاعون زده


در منطقه شیوع بیماری رئیس پزشکان که البته او نیز قصد ضربه زدن به یانگوم را داشت او را فراخوانی می کند و به او کلید داروخانه را می دهد و از او می خواهد تا مسئول داروخانه باشد و میزان داروها را مدیریت کند.. او به خوبی می دانست که میزان دارو برای بیماران کافی نیست!

دادن کلید داروخانه به یانگوم به قصد سهولت در اتهام


به علت اعلام پزشک مسئول از شدت شیوع بیماری و عدم امکان کنترل بیماری و فقدان دارو ، افسر مین جو برای تهیه دارو به شهر همجوار اعزام می شود..

مین جو و اعزام به شهرهای اطراف


و اما توطئه دیگری علیه یانگوم شکل می گیرد.. به رئیس پزشک اعلام می شود که فردی را دستگیر کرده اند که قرصهای پزشک را به بیماران می فروخت و البته او نیز یانگوم را بانی این امر معرفی می کند و یانگوم در دردسر بزرگی می افتد!

به یانگوم تهمت فروش داروها نسبت داده می شود

اتهام به یانگوم!


و البته این بار یانگوم شانس بزرگی می آورد زیرا کلید داروخانه را تحویل پزشک جو داده بود!

جو با حماقتش یانگوم را از مهلکه نجات می دهد


پزشک مسئول و یوئلی که اینبار نقشه اشان نگرفته بود در صدد راهی بهتر و قوی تر جهت زدن ضربه کاری به یانگوم بودند...
در همین زمان ، مین جو از اطراف بر می گردد و خبر شیوع بیماری به شهرهای اطراف را گزارش می دهد لذا پزشک مسئول اعلام می کند برای جلوگیری از شیوع طاعون و رسیدن آن به حوالی قصر ، شهر را قرنطینه کنند و به رئیس بانوان پزشک اعلام می کند تا دستیاران را از این وضعیت مطلع کنند...

علامت قرنطینه شهر مخفیانه به پزشکان نشان داده می شود


یوئل لی با زیرکی به یانگوم می گوید تا برای تهیه دارو به شهر یونگ جی برود و با خود دارو بیاورد و تا ساعت 10 صبح برگردد!

یوئلی از یانگوم می خواهد برای تهیه دارو به شهر مجاور برود

یانگوم که از وضعیت اضطراری منطقه و اعلام قرنطینه با خبر نبود عازم شهر مجاور می شود!

یانگوم برای تهیه داروه به سوی شهر می دود


یانگوم نیز فرمان را اجرا می کند ولی هنگامیکه به شهر مجاور می رسد متوجه می شود آن شهر نیز طاعون زده است و داروخانه آن شهر دارو ندارد البته بالاخره با دادن پول بیشتر مقداری دارو تهیه می کند و به مبدا باز می گردد..
ولی پس از بازگشت متوجه می شود  که تمامی پزشکان از شهر خارج شده اند و شهر در قرنطینه است!

یانگوم و خالی بودن بیمارستان شهر


و به ماموران امنیتی دستور داده می شود تا از هرگونه ورود و خروج به شهر به هر قیمتی جلوگیری شود!

خروچ پزشکان


یانگوم که همه مردم شهر را در حال فرار می بیند متوجه می شود که یوئل لی به او چه حقه ای زده است و از این حقه مبهوت می شود!

یانگوم و حقه یوئلی


یانگوم به سوی در شهر می رود ولی می بیند امکان خروج از شهر برای هیچ کس و هیچ مقامی ممکن نیست و حتی سربازان با شمشیر مردم را تهدید می کنند...

یانگوم و عدم امکان خروج از شهر


افسر مین جو ، متوجه می شود که یانگوم در شهر باقی مانده است لذا تلاش می کند تا وارد شهر شود ولی به او نیز اجازه داده نمی شود...

افسر مین جو و اطلاع از جا ماندن یانگوم در شهر طاعون زده


ولی افسر مین جو که خیلی نگران یانگوم بود مجبور می شود به زور وارد شهر شود...
و پس از جستجو یانگوم را آشفته و ناامید در گوشه ای می یابد...

یانگوم آشفته


و از او می خواهد تا سریعاً با او از شهر خارج شود ولی یانگوم با کمال تعجب امتناع می کند و می گوید من شرایط با مرد اینجا یکسان است... من نیز از سوی پزشکان دربار  طرد شده ام و دوستانم مرا رها کرده اند.

خلاصه قسمت سی و هشتم سریال جواهری در قصر!

... و ملکه مادر که از ناحیه معده و طحال دچار مشکل شده بود قادر به خوردن دارو و غذا نبود و در شرایط چندان مناسبی قرار نداشت جلسه پزشکی نیز برگزار شد و همه تقصیرات هنوز بر گردن استاد یانگوم بود!

استاد


 ولی هر لحظه خبر بحرانی تر شدن حال ملکه مادر به گوش پزشکان می رسد و راهی برای درمان او یافت نمی شود.. و ملکه مادر نمی تواند هیچ دارویی را بخورد و استفراغ می کند طب سوزنی هم به دلیل ضعف شدید ملکه مادر پاسخگو نیست..

ملکه مادر در حالت مریضی


پزشک مسئول سلامتی ملکه مادر دیگر هیچ فکری به نظرش نمی رسد و کاملاً نگران است..

در حال فکر کردن


یانگوم به آشپزخانه سلطنتی مراجعه می کند و از گیومیونگ تقاضای لیست مواد غذایی تجویز شده به ملکه مادر را می کند با وچودیکه گیومیونگ ابتدا به او با تنفر رفتار می کند ولی در نهایت لیست را در اختیار یانگوم قرار می دهد

کیومیونگ زمانی که یانگوم را می بیند


همچنین نگاهی به لیست مواد غذایی که برای ملکه مادر در گذشته سرو می شده می اندازد و متوجه می شود که ملکه مادر به برخی از خوراک از جمله لوبیا سبز ، سیر و ماهی کپور و.. تمایل نداشته اند و هیچگاه از آن ها استفاده نمی کرده اند و این موضوع را به استادش اطلاع می دهد

یانگوم در حال پیدا کردن راه حل


و از آنجاییکه ملکه مادر به دلیل طعم غذا ها و ضعف قادر به استفاده از مواد غذایی نیستند یانگوم به استادش استفاده از غذاهای که بصورت قرص تهیه شده را پیشنهاد می کند و شروع به ساختن قرص می کند (البته با توجه به اینکه باید این کار را مخفیانه انجام می داد از لوازم یونسنگ استفاده می کند)...

یانگوم و یونسنگ ....


و ملکه مادر برخلاف سایر غذاها می تواند قرص هایی که یانگوم ساخته بود را استفاده کند و البته بار دیگر نفرت مادام چویی را بیشتر کند...

ملکه مادر در حال خوردن قرص


یوئل لی که محل ساخت قرص های ملکه مادر را می یابد و متوجه می شود در قرص ها سیر بکار رفته به سرعت به پزشک سلطنتی اطلاع می دهد و ملکه برای سرکشی سریعاً به سوی آشپزخانه یونسنگ می رود و به یانگوم می گوید چطور جرات می کند از سیرهایی که ملکه مادر از آن متنفر است استفاده کند؟!

جای قرص ساختن رو فهمید


و ملکه سریعاً خواستار برکناری پزشک مسئول سلامتی ملکه مادر می شود...


ملکه مادر پس از اطلاع از این موضوع که در قرص ها سیر بکار رفته بود چندان ناراحت نمی وشد و از یانگوم و پزشک شین می خواهد تا داخل بیایند یانگوم و پزشک شین که دیگر منتظر مراحل اداری اخراج خود بودند با شنیدن این خبر واقعاً تعجب می کنند

یانگوم در حال توضیح دادن


ملکه مادر از پزشک شین می پرسد اگر ذره ای سیر در غذایی باشد من متوجه می شوم پس چطور او قرص ها را تهیه کرده بود که متوجه سیر نشده است؟! پزشک شین اعلام می کند که یانگوم اینکار را کرده بود و یانگوم هم توضیح می دهد...

همه در حضور ملکه مادر

و ملکه مادر آن دو را بسیار تشویق می کند..

تشویق ملکه مادر از استاد شین ویانگوم


درمان ملکه مادر از شرایط بحرانی خارج می شود و طب سوزنی نیز انجام می شود...

در حال انجام طب سوزنی


رئیس کاردار به پیش پزشک شین و یانگوم می آید و به آنان اطلاع می دهد که شاه قصد دارد به دلیل کار خوب آنان به آنها پاداش و جایزه بدهد...

در حال رساندن خبر


و ناگهان متوجه یانگوم می شود و به او می گوید تو یانگوم هستی که قبلاً.... و با او در مورد مسایل گذشته کمی صحبت می کند و به او می گوید در مورد مسایل کوچک روی من حساب کن! و یانگوم بلافاصله به او می گوید که تقاضایی از او دارد!

کاردار یانگوم را شناخت


مادام چویی از اینکه نتوانست بار دیگر جلوی یانگوم را بگیرد بسیار ناراحت است و حتی نقشه های چویی و وزیر نیز دیگر موثر نیست و شرایط بحرانی تر می شود...

بانو چویی خون خود را می خورد


از طرف دیگر یوئل لی به پیش گیومیونگ می رود و به او می گوید که شنیده است که اگر او به شما کمک کند قدرت و امنیت بدست می آورد و ادعا می کند که می تواند یانگوم را به دردسر بیاندازد!

دسیسه ای دیگر


بانو مین یونسگ را بیرون می برد و در برابر نور ماه به او نحوه دریافت انرژی و آداب ملاقات به شاه را می آموزد ولی...

دارن به ماه نگاه می کنند


در این حین پادشاه سر زده به دیدن یونسنگ می آید (ظاهراً  در اثر تقاضای یانگوم به رئیس کاردار) ولی یونسنگ در محل خود نبود!!! شاه مدتی منتظر می ماند و رئیس کاردار یکی را برای یافتن یونسنگ می فرستد یونسنگ به سرعت بر می گردد ولی ظاهراً شاه رفته بود و او باز هم نتوانسته بود شاه را ملاقات کند..

پادشاه در حال رفتن به اتاق یونسنگ


او شروع به گریه می کند ولی ..... 

یونسنگ

ناگهان شاه دوباره باز می گردد و یونسگ را بیدار می کند!

یونسنگ آن شب تلاش می کند تا آداب مربوطه را انجام دهد ولی شاه متوجه می شود که یونسنگ خیلی ساده و پر اضطراب است و این اعمال او آموخته دیگران است!

یونسنگ وای


ملکه ، یانگوم را فراخوانی می کند و از او به خاطر تشخیص صحیح بارداری خود تشکر می کند و متوجه می شود که او را قبلاً دیده است و یانگوم به او توضیح میدهد و ملکه برای بانو هن اظهار تاسف می کند..

یانگوم در حضور ملکه


ملکه به یانگوم می گوید در آینده می تواند در بعضی موارد به او کمک کند! و صحنه احساسی شکل می گیرد و یکی از آهنگ های زیبای سریال نیز نواخته می شود... و ملکه از یانگوم تقاضا می کند غذایی که در حین مسابقه طبخ کرده بود مجدداً برایش آماده کند...

ملکه یانگوم را کامل به یاد آورد


یانگوم برای تهیه مواد غذایی مورد نیاز به آشپزخانه سلطنتی می رود که ناگهان بانوی اول (گیومیونگ) وارد می شود و از او می پرسد اینجا چکار می کند؟

خلاصه قسمت سی و هفتم سریال جواهری در قصر!

قسمت سی هفتم شروع ولوم سوم مجموعه است...

خیلی جالب می شد اگر تلویزیون به گونه ای پخش این برنامه را شروع می کرد تا این قسمت به مناسبت هفته مادر پخش می شد اینطور نیست؟!


... ملکه مادر به خاطر اخراج پزشک خانوادگی اش ، از درمان امتناع می ورزد شاه که از حرکت ناگهانی مادرش در این مورد تعجب می کند از بانوی اول می خواهد تا علت آن را جویا شود

ملکه مادر از پذیرش درمان خودداری می کند


رئیس درمانگاه از پزشک شین می پرسد چکاری انجام داده که ملکه مادر او را نادان خطاب کرده  است؟! ولی او جوابی ندارد!

پزشک شین مورد مواخذه


پزشک مسئول سلامتی ملکه مادر برای بردن دارو پیش او می رود ولی با کمال تعجب مشاهده می کند که پزشکی که شاه او را اخراج کرده بود نزد ملکه مادر است و ملکه مادر به پزشک شین می گوید چطور به داروی تو اعتماد کنم در حالیکه در گذشته کسی به خاطر درمان نادرست تو مرده است؟!

ملکه مادر علت را به پزشک شین می گوید


و پزشک اخراج شده به ملکه مادر می گوید که به دلیل اشتباه این پزشک دربار ضربه شدیدی دیده است و به پیشنهاد وزیر جو بخشیده شده است و ...

پزشک معزول حیله گری می کند


به این ترتیب نه تنها پزشک شین بلکه وزیر چپ و افسر مین جو نیز مورد هدف قرار می گیرند...
خبر به افسر مین می رسد و افسر مین بیان می دارد که توطئه وزیر اوگیومو و خاندان چویی است زیرا نمی خواهند زمین هایشان را از دست بدهند

افسر مین در حال شنیدن ماجرا


مادام چویی دلیل امتناع ملکه مادر را به شاه اطلاع می دهد..

بانوی اول علت امتناع ملکه مادر را با آب و تاب به شاه می گوید


.. در نهایت شاه که وضعیت مادرش را در خطر می بیند اعلام می کند تا پزشک شین را بر کنار کنند و اگر سودی حاصل نشد حتی هیات چینی بر کنار کنند و اگر نشد زمین ها را پس می دهد و اگر باز هم نشد..

شاه دستور می دهد هر کاری که مادرش بخواهد انجام می دهد


پزشک شین باوجودیکه خبر عزل خود را می شنود به پیش ملکه مادر می رود و از او خواهش می کند تا به سلامتی خود اهمیت بدهد ولی ملکه مادر این خطاب را توهین تلقی می کند...

خواهش پزشک شین از ملکه مادر چهت ادامه درمان

در این موقع ناگهان یانگوم از ملکه مادر خواهش می کند تا شرط بندی با شاه را کنار بگذارد زیرا در این شرط بندی جان خیلی ها به خطر می افتد و به او می گوید این شرط بندی روی زندگی خودتان است و نه آزمایش شاه و ...

یانگوم به ملکه مادر پیشنهاد شرط بندی می دهد


یانگوم به ملکه مادر پیشنهاد می دهد به جای اینکه روزی زندگی اش شرط بندی می کند با او شرط بندی کند! و می گوید اگر با من شرط بندی کنید فقط زندگی من در خطر است در حالیکه اگر با شاه شرط بندی کنید زندگی خود ، معلم من و پادشاه و مردم چوسان در خطر است!

یانگوم و خواهش از ملکه مادر


ملکه مادر می گوید شرط بندی تو چیست؟ یانگوم می گوید : اگر من برنده شود شما معالجات معلم مرا می پذیرید و اگر باختم زندگی من برای شما! ملکه مادر از یانگوم می پرسد آیا زندگی تو چنان بی ارزش است؟ یانگوم می گوید : زندگی من با ارزش است ولی زندگی معلمم با ارزش تر است

چهره پزشک شین تحت تاثیر صحبت های یانگوم!


ملکه می گوید چطور شروع کنیم؟ یانگوم معمایی مطرح می کند : "او کیست که تست کننده غذای پادشاه از دوران بسیار قدیم بوده ، تست کنندگان غذا در چین همگی از او اساس گرفته اند او خدمتکار است و کارهایی به آن پستی انجام می دهد ، معلم تمام خانواده است افسانه ای گفته  زمانیکه او زنده است تمام کوه ها پوشیده است و زمانیکه بمیرد تمام دنیا را آب می گیرید! " و سپس به ملکه مادر می گوید شما به خاطر سلامتی خود تنها یک روز مهلت پاسخ دارید
پزشک مسئول این خبر را به گوش سایرین (مین جو ، یانگ داک ، داگو ) می رساند و بیان می کند که اگر یانگوم موفق شود وزیر اوه به دامی که خود درست کرده می افتد ولی اگر موفق نشود بی شک 3 انسان خوب را از دست داده ایم!

خبر پراکنده می شود


آن شب همه افراد قصر و شهر به جواب معمای یانگوم فکر می کرند... از جمله داگو و همسرش!

داگو و همسرش به معما فکر می کنند


و حتی بانو چویی برای شکست یانگوم از همه خواسته بود تا در کتابها و از هر طریقی جواب را پیدا کنند!
و قطعاً پادشاه نیز به پاسخ معما می اندیشید...

بانو چویی از همه می خواهد در پی پاسخ باشند


همه با مشاهده یانگوم از او پاسخ را می پرسیدند!
مادام چویی به پیش ملکه می رود و به او می گوید ما جواب را یافتیم نگران نباشید!
زمان شرط بندی به پایان می رسد و افراد مرتبط جهت شنیدن پاسخ ملکه در اتاق وی گردهم می آیند..
در همین حین ملکه مادر علام می کند "معالجات پزشکی را می پذیرم" و حیرت دیگران را برمی انگیزد!

ملکه مادر درمان را می پذیرد

یانگوم از شنیدن صحبت ملکه مادر تعجب می کند


پس از آنکه پزشکان معالجات ملکه مادر را انجام می دهند...

پزشکان و شروع به درمان ملکه مادر


شاه و ملکه به ملاقات ملکه می روند ، شاه یانگوم را سرزنش می کند که چطور در چنین وضعیتی ملکه مادر را به زحمت انداخته و از او خواسته در مورد معما بیاندیشد ولی ملکه مادر می گوید آنچنان در زحمت هم نیافتادم زیرا بانو چویی جواب را به من گفت! شاه می پرسد این پاسخ چیست؟ ملکه مادر می گوید جواب معما من هستم! و سپس یانگوم شروع به توضیح می کند..


ملکه می گوید او دختری زیرک است زیرا من از ابتدا بازنده بودم اگر پاسخ را نمی دانستم که بازنده بودم و اگر پاسخ را می دانستم می فهمیدم که کارها را برای پسرم سخت کرده ام... هم اینک نه می توانم او را تنبیه کنم نه به او جایزه دهم

ملکه مادر می گوید : "از اول هم بازنده بودم"


یونسگ برای پرسید ماجرا به سوی یانگوم می آید و شاه در حین راه او را می بیند و از او سوال می کند از بانوی کجاست ؟!

شاه یونسگ را در راه می بیند


در این حین شین بی ناگهان یانگوم را صدا می کند و اعلام می کند که حال ملکه مادر وخیم است..

وخامت حال ملکه به یانگوم اعلام می شود


شاه بسرعت نزد ملکه مادر می آید و از پزشکان می پرسد چرا او داروها را استفراغ می کند پزشک بیان می کند که بدلیل تاخیر درمان طحال و معده او بسیار ضعیف شده است..

شاه از همه پزشکان می خواهد تا درمان ملکه مادر را در اولویت قرار دهند

پادشاه از پزشک اول دربار درخواست می کند تا درمان ملکه مادر را در اولویت امور قرار دهد و پزشکان جلسه اضطراری تشکیل می دهند ، در بین جلسه خبر می رسد که حال ملکه مادر اصلاً خوشایند نیست و حتی غذاهای عادی را نیز استفراغ می کند...

خبر حال ناگوار ملکه مادر به جلسه پزشکان می رسد