تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

خلاصه قسمت سی و نهم سریال تاجر پوسان

 

سانگوک به سونگدو میاید که خبر جایگزین شدن جیونگ چی سو به جای ارباب پارک بهش میدند که سانگ اوک میگه سر داینونگ چی اومده که میگند اونو با باباش انداختند بیرون

ارباب پارک هم برای رسیدن به آرامش و توبه به معبد میره و بعد از راز و نیاز میگه ما از سونگدو میریم و دوباره از نو شروع می کنیم و سونگ بانگ هم برای چی سو

سانگوک هم برای دیدن داینونگ میره به معبد که میبینه اونا رفتند

اول بهار میرسه و مراسم عروسی می گیون و سانگوک برگزار میشه

داینونگ هم از دور در مراسم شرکت میکنه

 

ارباب پارک و افرادش سونگدو را ترک میکنند

و  میرم به چند سال بعد که میزان این سالها از ریش در اوردن موکتایی و بچه دار شدنشه

موکتایی با چواری ازدواج کرده و حالا چواری هم موهاشو پست سرش میبنده و سنجاق سر میزنه توشون (نشانه شوهر داشتن ) و در حال فارق شدن و موکتایی هم از نگرانی داره میمیره

سانگوک هم  با میگیون هنوز توی همون خونه قبلی زندگی می کنند و مامان سانگوک بهش میگه امروز چورای بچه شو به دنیال اورد تو نمیخواهی بعد از این مدت بچه بسازی

سانگ کوک هم دفتر شرکتو میبره به همون جای قبلی و حالا به عنوان ارباب لبه های کلاهش بزرگتر از بقیه میشه و در مورد آینده شرکت و برنامه جدید میگه

سانگوک یکی را که تونسته با حرف اونو قانع کنه به عنوان حسابدار استخدام میکنه و کارشو شروع میکنه (بازیگران این نقش بابای یانگومه)

و طرف هم شبانه روز کار میکنه و پیشتکارش همه را به تحسین وا میداره و این طرف هم مثل سانگوک پله را یکی به یک طبقه میره بالا

 

از اون طرف سونتاک مسئول اداره مانسانگ در هانیانگ شده که آقای یو خبر میاره که حجرها را آتیش زدند و مردم دارند اجناسمون را غارت می کنند

البته همه اینها زیر سر چی سوهه

چی سو هم با سمت جدید لبه های کلاهش بزرگ میشه و سونگ بانگ را اداره میکنه و دوباره برای مانسانگ توطئه می چینند

خبر به سانگوک میرسه و همه در مورد عامل حادثه و برآورد خسارت حرف می زنند که حسابدار جدید صحبتها گوهرباری میکنه که سانگ اوک اون جز مدیران شرکت میکنه که سونتاک میگه این بابا از کجا اومده

مامور حسابداری افسر جانگ نیون هم به برای دیدن سانگوک میفرسته و اونو به خونش میبره که سانگوک میبینه که طرف با چای یونگ ازدواج کرده

موقع رفتن هم چای یونگ سانگوکو نگاه میکنه

خبر جدید از چایی یونگ به دوستاهای سابقش میرسه و اونها در این مورد فلسفه بافی میکنند و هم همه به چونگو میگند تو رابگو که تنهایی و زن نگرفتی و الان کی بهت زن میده برو با همون انجو خوش باش

ارباب پارک هم معدن قلع یا جیزی در این حدود زده و روزگار سخت به همه میگذره

و معدن هم ریزش میکنه و نفرات زخمی میشند و چون هنوز چیزی بدست نیومده و جیبها خالیه کارگرها اعتراض می کنند که با حرفهای رییس هوانگ و داینونگ اروم میشند

داینونگ در مورد خسارات وارده حرف میزنه که خبر میرسه که توی معدن قلع کشف کردند و حالا می توند برنج تولید کنند

و کارگاه راه میوفته

بانو وو که دوباره از دست سونگ بانگ و کارهاش به ستوه اومده میره پیش سانگوک برای کمک

حسابدار جدید هم رییس یک گروه از دزدهاست که به افرادش در مورد اجرای نقشه و پیشبرد اون میگه

و  طرف پیش سانگوک میره و از توطئه جدید سونگ باگیها میگه

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
فرشته چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:02 ق.ظ

سلام مطالبتان زیبا بود

لیلا چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:55 ب.ظ

سلا م عا لی بود اما اگه کل قسمتهای سر یال را برای دانلودبزاری خوب می شه ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد