تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

تصاویر زیبا . عکس های سریال امپراطور دریا . سرزمین بادها

تصاویر زیبا . تصاویر زیبا . سرزمین بادها . yangom . یانگم . سرزمین بادها . عکس جانگهوا . عکس های بانو جمی . عکس های یانگوم . تصاویر سریال دختر امپراطور . عکس های سریال امپراطور دریا . عکس های یانگم . جانگهوا . عکس هاجین . 11,468,960

خلاصه قسمت چهل و هشتم 48 سریال تاجر پوسان

حذفیات قسمت چهل و هفتم تاجر پوسان

خلاصه قسمت چهل و هفتم  47سریال تاجر بوسان

حذفیات قسمت چهل و پنجم تاجر پوسان

خلاصه قسمت چهل و پنجم 45 سریال تاجر بوسان

خلاصه قسمت چهل و دوم 4۲ سریال تاجر بوسان

حذفیات قسمت چهل و یکم تاجر پوسان

خلاصه قسمت چهل و یکم 4۱ سریال تاجر بوسان

عکسهای قسمت چهلم سریال تاجر پوسان


حذفیات قسمت سی و نهم تاجر پوسان

خلاصه قسمت سی و ششم ۳۶ سریال تاجر بوسان

خلاصه قسمت سی و پنجم تاجر پوسان


خلاصه قسمت چهل و هشتم 48 سریال تاجر پوسان

دو تا نوکر دست به سینه سان اوک واسه خاطر اون هر کاری میکنن تا بتونن ببیننش ولی رشوه و زیر میزی و خشکه حساب کردن هیچ فایده ای نداره

تا اینکه اخرین اخباری که از این عزیز از دست رفته! منتشر شده رو به گوش زنشو میرسونن

این دوتا میان که خبر بیارن خودشون هم دستگیر میشن و کشون کشون میبرنشون دادگاه

هیچکس اروم و قرار نداره و مادر سان هم ا ز دستگیری پسرش خبردار میشه

تااینکه دوتا دستیار سان رو بازجویی میکنن و اونا هم چیزی رو بروز نمیدن

یکی از کاردارها که هوای سان رو داره هر از گاهی تو زندان بهش سر میزنه و خبر میده و میگیره

سان اوک هم که میبینین چه خوشکل شد ه و گردنبند قشنگی انداختن گردنش

این طور مواقع هم اونی که از بقیه خوشحالتره دشمنه دیگه!

وزیری که سابقا سان رو میشناسه سعی میکنه نجاتش بده

بازم واسه سان دادگاه میذارن

با حرفهایی که سان میزنه دستیاراش ازاد میشن و خودش همچنان زندانی میمونه

دانگ که از مهمون بازی خسته شده محافظ پدرش رو پیدا میکنه و یه نامه واسه پدرش مینویسه تا اونم کاری کنه بین کله گنده های شهر واسه سان مدرک جمع کنن


مردم هم واسه بیگناهی سان امضا میدن و مثلا ضرب ا نگشت میزنن





یه عالمه نامه از طرف ملت جمع میشه و قاضی چاره ای نداره جز اینکه یه دادگاه دیگه تشکیل بده

قاضی که مایه اش از یه چای دیگه تامینه واسه بدبختی اینده هشدار میده

سان اوک مشروط ازاد میشه و اولین کار ی که میکنه اینه که یه جلسه با خودی ها و غریبه ها و دشمناش میذاره

یه عالمه جین سنگ فراهم میکنن و سان اونا رو به دولت تحویل میده

دانگ خودشو به نگهبانی معرفی میکنه و همون موقع که دادگاه باباشه ا ونم میگیرن میندازن هولوفدونی


به این ترتیب این دو تا پرستو در یه مکان مناسب دیگه به اسم زندان هم همدیگه رو می بینن

حذفیات قسمت چهل و هفتم تاجر پوسان

ملاقات سانگوک با داینونگ در اتاق خواب

 

پیچ خوردن اوایل حرفهای سامبو به بوکتایی که شک نکنید اخرش هم درست ترجمه کردن اصلاْ کسی نفهمید که اونجا هم دیالوک عوض شده . و اگر نه چرا سانگوک بره توی اتاق ندیمه زنش مگر کار داری اونجا :

بوکتایی هم موفقیت نقشه و ناراحتی خودشو به سامبو میگه و سامبو که فکر میکنه سانگوک هم مثل خودشوه میگه تو به این چیزها کار نداشته باش بزار سانگوک یک شب راحت باشه چون می گیون هم چیزی نگفته و از خاطرات خودش در این شبها میگه .باز چشم زنشو دور دیده

زن سامبو هم به می گیون میگه دستی دستی می خواهی خودنو بدبخت کنی این چه کاریه که می گیون خیلی خونسرد میگه من خودم خواستم اونها خیلی همدیگه را دوست دارند .سانگوک فرمانداره و میتونه با هر خدمتکاری خواست بخوابه

حذف بعضی از صحبتها بین داینونگ و می گیون :

صبح داینونگ از اتاق میاید بیرون و می گیون در مورد نتیجه کار میپرسه که داینونگ میگه اون نه حرفی زد و نه کاری کرد فقط غصه میخورد .اون به من علاقه منده ولی نمیتونه به شما هم خیانت کنه و همین مسئله است که اون سرش گیر کرده بهترین راه اینه که من از اینجا برم و به عنوان ندیمه یکجای دیگه کار کنم که می گیون میگه ما تو را هنوز همون مدیر سونگ بانگ میدونیم و اگه از اینجا بری باعث ناراحتی سانگوک میشی بهتره همینجا بمونی

ناراحتی سانگوک از اتفاق دیشب و ورود می گیون به اتاق که سانگوک روش نمیشه تو روی می گیون نگاه کنه و می گیون از دل سانگوک در میاره و میگه من ناراحت نیستم

احوال پرسی بوکتایی از چورای

و  در اتاق خواب که بچه شون نمیزاره کار ادامه پیدا کنه

 

ورود بوکتایی به قهوه خونه مادر سانگوک برای دادن خبر استعفا

 

دعا کردن می گیون برای شوهرش در حضور بودای بزرگ در معبد که ابتدای آهنگ سکانس می گیون گذاشته شد